زندگینامه شهید
عباس آذری در شهریور سال ۱۳۲۸ در شهرستان تربتحیدریه متولد شد. دوران تحصیل خود را در همین شهر تا اخذ دیپلم فنی گذراند و پس از آن وارد هنرستان عالی راهآهن شد. در سال ۱۳۵۰ از این هنرستان فارغالتحصیل و در راهآهن سراسری مشغول به کار شد.
عباس در سال ۱۳۵۳ تحت تأثیر شهادت بنیانگذاران سازمان و دفاعیات جسورانه کادرهای سازمان در بیدادگاه نظامی شاه خائن با سازمان و آرمانهای آن آشنا شد و در رابطه با سازمان قرار گرفت. در سال ۱۳۵۶ و با اوجگیری اعتراضات مردم علیه دیکتاتوری سلطنتی، نقش مؤثری در برپایی تظاهراتها ایفا کرد به گونهیی که در تابستان ۱۳۵۷ در شهرستان ازنا که بهدلیل شغلی مدتی در آنجا بود، چند بار از سوی ساواک احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
وی پس از پیروزی انقلاب به فعالیتهایش با سازمان ادامه داد و در راهآهن مسئول کارکنان هوادار سازمان بود.
سالهای ۵۹ تا ۶۰ رئیس حوزه راهآهن نقاب در منطقه جوین بود و ایستگاههای سنخواست، جوین، نقاب، اسفراین و بیهق تحت مسئولیت او بودند.
عباس که مسؤل تشکیلات هواداران سازمان در این مناطق را به عهده داشت، با استفاده از موقعیت شغلیش در توزیع نشریه سازمان در مناطق یاد شده، فعالیت میکرد. او هر هفته نشریه سازمان را در ایستگاه نقاب از قطار تحویل میگرفت و برای توزیع نشریه در میان مردم به هواداران سازمان تحویل میداد.
عباس در تیرماه ۱۳۶۰ از طریق گزارش عوامل بسیج رژیم در راهآهن، به اتهام هواداری از سازمان دستگیر شد و مدتی زیر بازجویی و شکنجه در زندان مشهد قرار داشت. ولی از آنجاییکه رژیم از او اطلاعات چندانی نداشت در سال ۱۳۶۳ از زندان آزاد گردید.
وی پس از آزادی دوباره به کارش در راهآهن بازگشت و در ایستگاه تبریز مشغول به کار شد. در این دوران همچنین به فعالیتهای خود در آگاه کردن جوانان نسبت به ماهیت ارتجاعی و ضدمردمی حاکمیت خمینی و راه و آرمان سازمان ادامه داد. در سال ۶۵ از راهآهن تبریز به راهآهن یزد منتقل شد. این انتقال همزمان با ورود رهبری سازمان از فرانسه به عراق و تشکیل قرارگاههای ارتش آزادیبخش بود.
در آن زمان که خروج از کشور و پیوستن به سازمان در عراق، وظیفه مبرم هواداران بود، خانه عباس در یزد تبدیل به یکی از سرپلهای اعزام هواداران به پایگاههای سازمان در عراق شد. وی با تلاش و شوقی وصف ناپذیر توانست هواداران بسیاری را اعزام کند. ولی قبل از اینکه خودش هم برای خروج از کشور اقدام کند، فعالیتش در این رابطه لو رفت و توسط وزارت اطلاعات رژیم دستگیر و روانه زندان و شکنجهگاه شد.
عباس دوران بازجویی و شکنجه را سرفرازانه طی کرد و سپس به زندان وکیلآباد مشهد منتقل گردید و از آنجا که بر سر مواضع مجاهدیاش استوار ماند، سرانجام توسط دژخیمان خمینی در جریان قتلعام سال ۱۳۶۷ به همراه هزاران مجاهد سر موضع دیگر، سربدار شد و به عهدش با خدا و خلق وفا کرد
برادر عباس، مجاهد خلق ابراهیم آذری در دیماه سال ۶۰ در حالی که همراه همسر و فرزند ۶ماههاش در یکی از خیابانهای مشهد تردد میکرد، مورد شناسایی پاسداران خمینی قرار گرفت، و طی یک درگیری نابرابر همراه با همسر و فرزندش بهشهادت رسید.
عباس در سال ۱۳۵۳ تحت تأثیر شهادت بنیانگذاران سازمان و دفاعیات جسورانه کادرهای سازمان در بیدادگاه نظامی شاه خائن با سازمان و آرمانهای آن آشنا شد و در رابطه با سازمان قرار گرفت. در سال ۱۳۵۶ و با اوجگیری اعتراضات مردم علیه دیکتاتوری سلطنتی، نقش مؤثری در برپایی تظاهراتها ایفا کرد به گونهیی که در تابستان ۱۳۵۷ در شهرستان ازنا که بهدلیل شغلی مدتی در آنجا بود، چند بار از سوی ساواک احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
وی پس از پیروزی انقلاب به فعالیتهایش با سازمان ادامه داد و در راهآهن مسئول کارکنان هوادار سازمان بود.
سالهای ۵۹ تا ۶۰ رئیس حوزه راهآهن نقاب در منطقه جوین بود و ایستگاههای سنخواست، جوین، نقاب، اسفراین و بیهق تحت مسئولیت او بودند.
عباس که مسؤل تشکیلات هواداران سازمان در این مناطق را به عهده داشت، با استفاده از موقعیت شغلیش در توزیع نشریه سازمان در مناطق یاد شده، فعالیت میکرد. او هر هفته نشریه سازمان را در ایستگاه نقاب از قطار تحویل میگرفت و برای توزیع نشریه در میان مردم به هواداران سازمان تحویل میداد.
عباس در تیرماه ۱۳۶۰ از طریق گزارش عوامل بسیج رژیم در راهآهن، به اتهام هواداری از سازمان دستگیر شد و مدتی زیر بازجویی و شکنجه در زندان مشهد قرار داشت. ولی از آنجاییکه رژیم از او اطلاعات چندانی نداشت در سال ۱۳۶۳ از زندان آزاد گردید.
وی پس از آزادی دوباره به کارش در راهآهن بازگشت و در ایستگاه تبریز مشغول به کار شد. در این دوران همچنین به فعالیتهای خود در آگاه کردن جوانان نسبت به ماهیت ارتجاعی و ضدمردمی حاکمیت خمینی و راه و آرمان سازمان ادامه داد. در سال ۶۵ از راهآهن تبریز به راهآهن یزد منتقل شد. این انتقال همزمان با ورود رهبری سازمان از فرانسه به عراق و تشکیل قرارگاههای ارتش آزادیبخش بود.
در آن زمان که خروج از کشور و پیوستن به سازمان در عراق، وظیفه مبرم هواداران بود، خانه عباس در یزد تبدیل به یکی از سرپلهای اعزام هواداران به پایگاههای سازمان در عراق شد. وی با تلاش و شوقی وصف ناپذیر توانست هواداران بسیاری را اعزام کند. ولی قبل از اینکه خودش هم برای خروج از کشور اقدام کند، فعالیتش در این رابطه لو رفت و توسط وزارت اطلاعات رژیم دستگیر و روانه زندان و شکنجهگاه شد.
عباس دوران بازجویی و شکنجه را سرفرازانه طی کرد و سپس به زندان وکیلآباد مشهد منتقل گردید و از آنجا که بر سر مواضع مجاهدیاش استوار ماند، سرانجام توسط دژخیمان خمینی در جریان قتلعام سال ۱۳۶۷ به همراه هزاران مجاهد سر موضع دیگر، سربدار شد و به عهدش با خدا و خلق وفا کرد
برادر عباس، مجاهد خلق ابراهیم آذری در دیماه سال ۶۰ در حالی که همراه همسر و فرزند ۶ماههاش در یکی از خیابانهای مشهد تردد میکرد، مورد شناسایی پاسداران خمینی قرار گرفت، و طی یک درگیری نابرابر همراه با همسر و فرزندش بهشهادت رسید.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org