728 x 90

با یاد مجاهد شهید نرگس بهاردوست

مجاهد شهید نرگس بهاردوست
مجاهد شهید نرگس بهاردوست

محل تولد: کرمانشاه
شغل:
سن: 23
تحصیلات:
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 13-7-1361
محل زندان:

زندگینامه شهید


مجاهد شهید نرگس بهاردوست متولد سال۱۳۳۷ در کرمانشاه بود، وی در جریان انقلاب ضدسلطنتی با مجاهدین آشنا شد و از همان زمان فعالیتش را در راستای تبلیغ و ترویج اهداف سازمان شروع کرد و تا لحظه شهادت قهرمانانه‌اش دمی از این فعالیت باز نایستاد.

او از میلیشیاها و مجاهدین سرفرازی بود که در زندان هم با با مقاومت دلیرانه و فرار قهرمانانه‌اش از زندان، درس آموز مقاومت و پایداری به هرقیمت ممکن بود.

او در زندان هم بی‌قرار وصل مجدد به سازمان بود و لذا این انگیزه مقاومت دلیرانه او را به‌طور مضاعف افزایش داد، چرا که می‌خواست با وصل به سازمان در جهت پایان دادن به زمستان سیاه دیکتاتوری خون‌آشام خمینی و رهایی میهنش از شر آن نقش داشته باشد.

عاطفه در سال۶۰ که دستگیر شد و تا زمانی که در سال۶۱ همراه با تعدادی از یاران مجاهدش توسط جلادان به جوخه اعدام سپرده شد، همواره الهام‌بخش سایر خواهرانش برای مقاومت و مبارزه بود.

در مورد فعالیت‌های عاطفه و مبارزه قهرمانانه‌اش در زندان یکی از خواهران مجاهد همبندش نقل می‌کند «در اواخر اردیبهشت سال۶۱ بود که درصدد برگزاری مراسم ۴خرداد بودیم که طرحمان لو رفت.

پاسداران ۱۰‌ـ‌۱۵‌نفر را به‌انفرادی بردند، در بین آنها نرگس بهاردوست، عاطفه خزایی، طاهره محمدی‌کیا، گیتا دهقان، ژاله مولاییان و مرضیه اسکندری هم بودند، موقع خداحافظی طاهره گفت: "اجازه نمی‌دهیم همین‌طوری به‌دست اینها کشته بشویم، مطمئن باش فرار خواهیم کرد».

دژخیمان این شیرزنان قهرمان مجاهد خلق را به یک کانتینر بردند که از نظر امکانات در حد صفر بود اما آنها با آغوش باز آن شرایط را پذیرفتند. روحیهٔ این ۵مجاهد خلق حتی تحسین پاسداران را هم برانگیخته بود، و سرانجام یکی از آنها به نام علی بیات، تحت تأثیر پاکبازی خواهران به‌همکاری با آنها اظهار تمایل می‌کند.

پس از اطمینان از وضع امنیتی او از وی می‌خواهند تا برای فرار کمکشان کند، و علی می‌پذیرد و الزامات فرار را جور می‌کند، و در تیرماه سال۶۱ نقشهٔ فرار از زندان دیزل‌آباد کرمانشاه و حمله به رئیس زندان کامل و به اجرا گذاشته شد.

خبر این فرار جسورانه در شهر پیچید، و همه از تهور زنان مجاهد صحبت می‌کردند، و مزدوران تمام امکاناتشان را برای دستگیری آنها بسیج کردند و خائنان را برای شناسایی در سطح شهر پخش کردند.

عاقبت بر اثر یک اشتباه، علی بیات لو رفت و آنها مجدداً دستگیر و راهی شکنجه‌گاه شدند، اما حکم همهٔ آنها مشخص و اعدام بود.

در مورد وقایع شب اعدام این شیرزنان مجاهد خلق در ۱۳مرداد ۱۳۶۱ یکی از خواهران همرزم و همبند مجاهد شهید نرگس بهار دوست نقل می‌کند «در بند صدای شعارِ بچه‌ها را می‌شنیدیم، از سلول تا پای جوخه تیرباران یک‌بند و یک‌نفس شعار "مرگ بر خمینی ـ درود بر رجوی" می‌دادند. هیچ‌کدامشان حتی حاضر به نوشتن وصیتنامه نشدند، خودشان اسمهایشان را روی بازوبندی نوشتند و موقع آتش به‌پاسداران اجازه ندادند چشمهایشان را ببندند.

صحنه به‌اندازه‌یی پرشور و تکان‌دهنده بود که یک پاسدار زن که شاهد صحنه بود، وقتی برگشت روحیه‌اش را کاملاً از دست داده بود، با رنگ پریده به‌من گفت: "ژاله و گیتا اصلاً فکر نمی‌کردند برای اعدام می‌روند تا آخر هم‌چنان می‌خندیدند. ژاله وقتی به‌زمین افتاد هنوز نمرده بود، رفتم بالای سرش، لبخند زد و با انگشت شقیقه‌اش رو نشون داد و اشاره کرد تا تیر خلاص رو اونجا بزنم. نرگس آخرین نفری بود که اعدام شد.

شلیکها به او نخورد و او با صدای بلند فریاد زد "چرا شلیک نمی‌کنید؟"مهدی تقی‌خانی، رئیس زندان، با دستپاچگی گفت:"الان می‌زنم، صبر کن!»

شب قبل از اعدامِ نرگس، به عاطفه خواهرش اجازه دادند که او را ملاقات کند تا بلکه بتوانند روحیه آنها را درهم بشکنند، اما عاطفه، نرگس و سایر خواهرانی را که قرار بود اعدام شوند به مقاومت تا آخرین لحظه فراخواند.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8b24bd14-bf2c-464f-a0c1-d1aa3411bde2"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات