با یاد مجاهد شهید عبدالهانی (هانی) باخیش

زندگینامه شهید

هانی باخیش در یک خانواده زحمتکش زندگی می‌کرد و با درد و رنج مردم و فقر و بدبختی آنها آشنا بود. از همان کودکی زمینه آشنایی با مسایل سیاسی و مبارزه را داشت. تحصیلاتش را در شهر بابل گذراند. یکی از برادران هانی به‌نام هدایت‌الله در زمان دیکتاتوری شاه بشهادت رسیده بود. هانی تحت تأثیر افکار برادرش بود. بعد از انقلاب ضد سلطنتی سازمان مجاهدین را انتخاب کرد و در کسوت یک میلیشیای مجاهد خلق در روستاهای اطراف بابل فعالیت می‌کرد. به‌طوری‌که برای عناصر رژیم آخوندی شناخته شده بود. قبل از سرفصل سی خرداد یکبار دستگیر شد و به ۸۰ضربه شلاق محکوم شد. اما از آنجا که در جمع مردم منطقه بسیار محبوب و شناخته شده بود، آزادش کردند. بعد از سی خرداد به زندگی مخفی روی آورد و در کوه و جنگل زندگی می‌کرد و تا سال۶۳ به‌صورت هسته مقاومت فعالیت داشت. سپس در یک درگیری با مزدوران سپاه بشهادت رسید.

هانی با تمام وجودش به سازمان عشق می‌ورزید و همه آرمانهای خود را که بهروزی و سعادت مردمش بود در سازمان مجاهدین می‌دید. مجاهدی که تاروپودش با بود ونبود سازمان تنیده بود و به مردم عشق می ورزید و قلبش برای رهایی و آزادی آنها می‌طپید. رابطه فعال با مردم داشت صفا و صمیمیت او باعث شده بود که در اولین برخورد، مردم شیفته رفتار و منش مجاهدی و پاکی و صمیمیت او می‌شدند.

او تمام آرزویش این بود که پیام سازمان را با نشریه مجاهد و طلاونگ که در استان مازندران به‌چاپ می‌رسید را به‌دست مردم برساند. پاسداران بارها هانی را تهدید به سکوت و تسلیم کرده به ضرب‌وشتم او پرداختند تا بتوانند او را از فعالیت باز دارند. اما هانی عزم جزم کرده بود هرگز تسلیم نشده و سرفرود نیاورد. مرزبندی قاطع با رژیم داشت و آرمان مجاهدین را ادامه راه امام حسین می‌دانست و به هر قیمت دنبال این آرمان بود. و در همین مسیر به عقاید سازمان ایمانش قویتر شد. می‌دانست که آزادی و رهایی و سعادت مردم بسادگی به‌دست نمی‌آید. باید برای آن جنگید و قیمت داد و به‌دست آورد.

بعد از سی خرداد که شرایط برای هواداران تنگ‌تر می‌شد و مانند گذشته نمی‌توانستند فعالیت کنند و در معرض دستگیری و شکنجه و اعدام قرار می‌گرفتند. شرایط برای هانی که در منطقه‌اش شناخته شده بود سخت‌تر شده بود، هر لحظه دنبال دستگیری او بودند و جای امنی برای او وجود نداشت.

سرانجام هانی قهرمان بعد از مدتها در بدری و بی‌خانمانی یکروز در محاصره پاسداران ظلمت و تباهی قرار گرفت و درگیر شد و خون پاکش بر زمین ریخت. شهادت هانی روی مردم منطقه تأثیر زیادی گذاشت. مردم با بغض و کینه و نفرت از این جنایت پاسداران یاد می‌کردند. سه تن دیگر از برادران مجاهدش به نامهای هدایت‌الله در زمان شاه و عبدالکریم و عنایت به دست خمینی جلاد به‌شهادت رسیده‌اند.

همان‌طور که برادر مسعود گفتند مجاهد یعنی وفای به پیمان و فدای بیکران در تاریخ ایران. هزاران درود به شهیدان خانواده باخیش که با تمام وجود بهای آزادی را دادند. دور نیست که رژیم آخوندی سرنگون و عامران این جنایتها به سزای اعمال خود برسند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

خاطرات

تصاویر یادگاری

تصویر مزار شهید