زندگینامه شهید
روحالله بخشایی در سال۱۳۴۰ در شهرستان شهر بابک در یک خانواده کشاورز و زحمتکش بدنیا آمد که پدرش با زحمت زیاد زندگیشان را تأمین میکرد. روحالله با برادر شهیدش مهدی فقط یک سال اختلاف سنی داشته علاقه زیادی به یکدیگر داشتند و در مدرسه در بین دانشآموزان و بچههای محل از محبوبیت خاصی برخوردار بودند.
روحالله از فوتبالیستهای مشهور شهر بود که بعضی وقتها در مسابقات شرکت میکرد و بعد از شهادتش دوستانش شبانه گل روی قبرش میگذاشتند و پنهانی نام استادیوم را بهنام او کرده بودند.
روحالله که از همان کودکی از صحبتهایی که بر علیه شاه در خانه میکردند تأثیر پذیرفته بود و در دبیرستان بر روی دیوار بر علیه رژیم منفور پهلوی شعار نوشت و در راهاندازی تظاهرات دانش آموزی و درخواست از معلمین برای شرکت در تظاهرات فعالانه شرکت میکرد.
روحالله و مهدی دو برادر با هم علیه رژیم ارتجاعی خمینی در فعالیت افشاگرانه شرکت میکردند. روحالله در زمستان ۵۹ به مشهد رفته و به تشکیلات سازمان مجاهدین وصل شده و بهصورت حرفهیی شروع به فعالیت میکند. وی در تظاهرات مقطع سی خرداد شرکت فعال داشت و سرانجام در ۳۰ خرداد۶۰ دستگیر میشود ابتدا چند روزی او را در کمیته نگه میدارند و بعد به زندان وکیلآباد منتقل میکنند.
روحالله در زندان نام اصلیاش را نمیگوید. مجاهدی مقاوم و از روحیه بالایی برخوردار بود. سرانجام پس از چند ماه بدون اینکه ملاقاتی داشته باشد، در تاریخ شهریور۶۰ همراه ۵ همرزم دیگرش توسط پاسداران جنایتکار خمینی تیرباران میشود. طی این مدت خانوادهاش اطلاعی از او نداشتند.
یکی از برادرانش از روزنامه خراسان اسم برادرش را جزء تیرباران شدهها میبیند (با نام مستعار منوچهر یزدانی). نهایتاً جنازهاش را در سردخانه بهشت رضا پیدا میکنند و با دادن ۸۰۰تومان در سال۶۰ جنازه را تحویل گرفته و به کرمان به زادگاهش شهر بابک منتقل میکنند. مردم کم کم متوجه شده و ازدهام میکنند، عدهیی از این جنایت رژیم متأثر شده و گریه میکردند. مزدوران و بسیجیهای وحشی رژیم مانع شدند که او را در قبرستان عمومی شهر دفن کنند و بالاخره خانوادهاش مجبور میشوند او را در وسط باغ خودشان بخاک بسپارند.
روحالله همیشه میگفت هر کاری که میکنیم اگر جنبه خودخواهی و خودنمایی و تظاهر در آن وجود داشته باشد هیچ ارزشی ندارد. ساده و بیآلایش بود و چهرهاش مظلوم و مهربان و معصوم و دوستداشتنی بود.
از خصوصیات بارز روحالله تشکیلاتی بودن او و عشق و علاقهاش به سازمان مجاهدین بود و بهلحاظ خصوصیات اخلاقی الگو بود و در اوقات بیکاری همیشه به پدرش کمک میکرد و با دوستان و دیگر جوانان شهر گرم و مهربان و پرمحبت بود و شهادتش تأثیر زیاد روی آنها گذاشته بود. بهطوریکه مخفیانه میرفتند روی قبر روحالله گل میگذاشتند.
یادش گرامی و راه و آرمانش پر رهرو باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید