زندگینامه شهید
یحیی بالایی در سال ۱۳۴۲، در رضوانشهر گیلان بهدنیا آمد. وی در جریان قیام و تظاهراتهای مردم ایران علیه شاه خائن در سال ۱۳۵۷، در حالیکه دانشآموز دبیرستان بود، شرکت فعال داشت.
در جریان همین فعالیتها بود که با خواندن زندگینامه گل سرخ انقلاب، مجاهد شهید مهدی رضائی، با نام و آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به جمع هواداران سازمان در انجمن دانشآموزان مسلمان پیوست.
یحیی که دانشآموزی ممتاز و دارای رتبه اول در دبیرستان بود، بهعنوان میلیشیایی پرشور، همزمان با ادامه تحصیل، در فعالیتهای مختلف از جمله نشریه و کتابفروشی و... در رضوانشهر شرکت داشت. او بهدلیل صلاحیتی که از خودش در عمل نشان داد، پس از مدتی مسئولیت نهاد دانشآموزی سازمان در رضوانشهر به عهدهاش گذاشته شد.
با توجه بهنقشی که وی در رضوانشهر در پیشبرد خطوط سازمان داشت، در سال ۱۳۵۹ از سوی مزدوران رژیم مورد تهدید قرار گرفت و توسط مدیر مزدور دبیرستان از آنجا اخراج شد. وی برای چند روز هم بازداشت و زندانی شد.
پس از آزادی از زندان، بهتوصیه مسئولان سازمان در رضوانشهر، برای گذراندن سال آخر دبیرستان به بندر انزلی رفت و آنجا موفق به گرفتن دیپلم دبیرستان با نمرات عالی شد.
در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، پس از برگزاری تظاهرات بزرگ و سراسری سازمان علیه سرکوب آخرین قطرات آزادیها، یحیی و ۵ تن از مجاهدان همراهش در یک خانه تیمی در اطراف رضوانشهر، مورد محاصره و حمله و هجوم پاسداران جنایتکار قرار گرفتند. یحیی با دلاوری تمام، ترتیبات خروج سالم و امن ۵ مجاهد همراهش را فراهم ساخت و سپس خودش با پاسداران درگیر شد. پاسداران مزدور با شکستن در ورودی، به داخل خانه یورش برده و او را که سلاح نداشت، بهشدت مورد ضرب و شتم قرار داده، دست و پای او را بستند و با خودرو به شکلی که قسمت بالاتنهاش از خودرو آویزان بود، به زندان سپاه منتقل کردند.
یحیی در همان وضعیت، دست و پا بسته و واژگون، در طول مسیر برای مردم دست تکان میداد و اهالی محل که در خیابان شاهد صحنه فجیع انتقال یحیی به مقر سپاه بودند به لعن و نفرین جنایتکاران پرداخته و با صدای بلند به آنها ناسزا میگفتند. در زندان سپاه، یحیی بهشدت مورد شکنجه قرار گرفت و از آنجا که با مقاومت خود، بازجویان و شکنجهگران را مستاصل کرده بود، او را به زندان شهربانی هشتپر طوالش منتقل کردند.
یحیی در بیدادگاه رژیم، به ۱۵ سال حبس محکوم شد. اما از آنجا که در زندان نیز یکدم از کار و فعالیت دست برنمیداشت و بهسایر زندانیان روحیه میبخشید، مجدداً او را محاکمه کرده و حکم او را به حبس ابد تغییر دادند.
این حکم سنگین نیز نتوانست ذرهیی در اراده این مجاهد پاکباز در مبارزه با رژیم ددمنش خللی وارد کند. او که همواره در پی فرار از زندان برای ادامه مبارزهاش بود، پس از یکسال تحمل شکنجه، وقتی برای درمان چشمانشن که بهدلیل شکنجههای سبعانه دژخیمان در معرض نابینایی بود، به مرخصی یک روزه آمد، بلافاصله با تأمین وسایل اولیه، خود را به یکی از مجاهدان که میشناخت رساند و از طریق او به تشکیلات مجاهدین در جنگل وصل شد.
رشادت و فداکاریهای یحیی در جنگل آنچنان زبانزد همرزمانش بود که به او لقب «یحیی پلنگ» داده بودند. او در جنگل در عملیات مختلف بر علیه نیروهای سرکوبگر سپاه شرکت داشت.
سرانجام در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۶۱، در تهاجم به پاسگاه خوشابر که خودش فرماندهی شناسایی آنرا به عهده داشت، پس از رزم و نبردی دلاورانه، همراه با یک مجاهد پاکباز دیگر بهنام احمد یعقوبی، بهشهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید