728 x 90

با یاد مجاهد شهید معصومه برازنده

مجاهد شهید معصومه برازنده
مجاهد شهید معصومه برازنده

محل تولد: گچساران
شغل: -
سن: 23
تحصیلات: دبیرستان
محل شهادت: گچساران
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

 

زندگینامه شهید


معصومه برازنده

 

بزرگترین مدال افتخار را برسینه معصومه آویخته بودندمنافقی (مجاهدی )که مأموریت بردن دیگران نزد رجوی را داشت 
معصومه برازنده، قاصدک رهایی بربالای دار با مدال افتخار 

 

معصومه متولد سال۱۳۴۷ در گچساران بود، او در دبیرستان پروین اعتصامی گچساران تحصیل می‌کرد، و اوایل انقلاب ضدسلطنتی هوادار سازمان مجاهدین شد.

او روز‌به‌روز بر‌دامنه فعالیت‌هایش افزود، و در سال۶۴ به‌اتفاق دو‌تن از دوستانش یک‌هسته مقاومت تشکیل دادند، که برنامه‌های صدای مجاهد را ضبط، تکثیر و پخش می‌کردند.

وی در ادامه فعالیت‌های خود به‌منطقه مرزی رفت، با سازمان ارتباط مستقیم برقرار کرد، و از نزدیک در روابط درونی آنان قرار گرفت.

معصومه پس از ارتباط با سازمان در منطقه مرزی، به‌عنوان پیک سازمان چندین‌بار به‌داخل کشور رفت، و نفراتی را به منطقه رساند و به ارتش آزادیبخش وصل کرد.

آخرین‌باری که به‌داخل می‌رفت گفت: «خیلی انگیزه دارم تا نفر آخری را هم که باید بیاورم سالم به‌این‌جا برسانم، حیف است این نسل از این رهبری محروم باشد».

در سال۶۶ هنگامی که مجدداً به‌داخل کشور می‌رفت، با مزدوران رژیم در مرز درگیر، زخمی و دستگیر شد.

مزدوران که کینه شدیدی از او به‌دل داشتند او را به‌زندان اوین بردند، و تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار دادند.

شکنجه‌های وحشیانه در‌مورد معصومه تا آغاز قتل‌عامها ادامه یافت، ‌طوری که دیگر هیچ‌جای بدنش سالم نمانده بود.

سراسر پشت و کمرش از آثار ضربات کابل مجروح بود، طوری که دیگر قادر نبود روی پاهایش راه برود و با کمک دستهایش خود را این‌سو و آن‌سو می‌کشاند.

سرانجام جلادان خمینی او را با قساوتی تمام در میدان اصلی شهر گچساران به‌دار آویختند، و بر‌روی سینه‌اش تابلویی نصب کردند که نوشته شده بود: «منافقی که مأموریت بردن دیگران نزد رجوی را داشت».

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


یکی از کسانی که در زندان معصومه را از نزدیک دیده گزارش داده است: «صورت معصومه را با اتو سوزاندند و ۳ماه زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار داشت.

ناخنهایش را کشیدند و بر اثر ضربات کابل انگشت کوچک پایش به‌کلی منهدم شده بود، اما او با روحیه‌یی رزمنده و مقاوم تمام شکنجه‌ها را تحمل کرد».

افراد دیگری که شاهد شکنجه‌های معصومه قهرمان بوده گفته‌اند که او در زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها، بازجویان و شکنجه‌گران خود را مسخره می‌کرد.

در گزارش دیگری آمده است: «یکبار بازجویی از او پرسید فلانی را می‌شناسی؟ معصومه پاسخ داد آری، بازجو گفت حتماً از مجاهدین است.

معصومه با هوشیاری گفت خواهر تو را هم می‌شناسم مگر او هم از مجاهدین است؟ بازجو که تیرش به سنگ خورده بود عقب نشست و دیگر چیزی نگفت».

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3b072721-b2e9-4cf7-93de-b0c665ded89c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات