728 x 90

با یاد مجاهد شهید عباس بازیارپور

مجاهد شهید عباس بازیار‌پور
مجاهد شهید عباس بازیار‌پور

محل تولد: برازجان
شغل: کشاورز
سن: 47
تحصیلات: -
محل شهادت: برازجان
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


با یاد مجاهد قهرمان عباس بازیار پور (عمو عباس)

آنکه آسمان را آبی و خاک را سبز می‌خواست. پرنده سپید بالی که از اوج گرفتن نهراسید و در خورشید ذوب شد. کارگری که درس فداکاری، گذشت و

ایثار را از میان کارگران و زحمتکشان و استثمار شدگان آموخت، از درد و رنج آنها بر آشفت چاره کار را در ایستادگی جانانه و با خلوص نیت به رهبری

مسعود دید و این شد عمو عباسی که رژیم از ابهت و صلابتش در وحشت بود، قهرمانی دوست داشتنی و مردمی در میان ستمدیدگان و محرومین که

پرچم مبارزه ای را برافراشت که تاجاودان در بالا ترین نقطه در جای جای وطن در اهتراز است.

مجاهد شهید عباس بازیارپور، متولد ۱۳۱۷ در ده‌کهنه است. ده‌کهنه مرکز شبانکاره است. با اوجگیری فعالیت‌های سازمان بعد از انقلاب ضدسلطنتی

خانه عباس پایگاه هواداران سازمان شده بود. با فعالیت‌های عباس و دیگر همرزمانش جّو هواداری از سازمان به قدری در مردم نفوذ کرده بود که

بیش از نیمی ازمردم، که اغلب کارگران فصلی و کشاورزان تهیدست و بی‌سواد بودند هوادار شدند. عمو عباس خیلی ساده و رک به خمینی اشاره

می‌کرد و می‌گفت: "این پیر سگ حق برادر مسعود را خورده است. هر چه مسعود بگوید باید انجام دهیم"».

عمو عباس سواد نداشت، اما در جریان تمام موضع‌گیریهای سازمان بود. در هر فرصت یکی را پیدا می‌کرد تا سخنرانیهای برادر مسعود و اعلامیه‌های

سازمان و مقالات نشریه مجاهد را برایش بخواند. نقص سواد را با حافظه قویش جبران می‌کرد.

عمو عباس روزها تا ساعت ۴بعدازظهر عملگی می‌کرد و بعد از آن به فروش نشریه در منطقه‌اش می‌پرداخت. او حتی موقع کار عملگی هم به

فعالیت تبلیغی خودش ادامه می‌داد و دست به ابتکارهای جالبی می‌زد. مثلا با یک بنای هوادار یک تیم تشکیل داده بودند و کارگرهای دیگر را جذب

می‌کردند. جمع آنها در آخر هر روز حقوق روزانه‌شان را روی هم می‌ریختند. اول مقداری از مجموعه درآمدشان را برای کمک مالی به سازمان

برمی‌داشتند و بعد هر چه را که باقی می‌ماند به نسبت تعداد فرزندانشان تقسیم می‌کردند. بسیاری از کارگران ساده ساختمانی منطقه از این طریق با

مجاهدین آشنا شدند و به هواداری از سازمان پرداختند.

حکم دستگیریش را در سال۵۹ دادند. چندین بار سپاه در خیابان‌ها اقدام به دستگیری او کردند ولی با دخالت مردم موفق نشدند. در ۳۰خرداد در ده‌کهنه

هم تظاهرات بود. روز ۶تیر به بهانه مراسم شب هفت چمران تمام فالانژها و کمیته‌چی‌ها و پاسداران منطقه را بسیج کردند. عمو به خانه آمده بود.

پاسداران برای دستگیریش آمدند. عمو از روی دیوار پرید و رفت خانه همسایه‌ها. ولی چون منطقه محاصره بود نتوانست فرار کند و دستگیر شد و بعد

از مدتی به اوین و قزل‌حصار منتقل شد.

در تهران عمو را زیاد نمی‌شناختند. عمو هم از فرصت استفاده کرد و گفت ما کشاورز بوده‌ایم و به‌خاطر زمین دستگیرمان کرده‌اند. و برای این‌که به

حساب ما برسند اتهام سیاسی زده‌اند.

نهایتا به سه سال زندان محکوم و به قزل‌حصار منتقل شد. حاج داوود رحمانی هر کاری توانست کرد تا عمو را به زانو درآورد. اما همیشه زیر نگاه نافذ

او می‌برید و قافیه را می‌باخت. یکبار به او‌گفت: "تو برو کشاورزی‌ات را بکن و نگذار مجاهدین شستشوی مغزی‌ات بدهند". عمو مثل همیشه خندید

و‌گفت:"بیچاره نمی‌داند مجاهدین فقط دل را شستشو می‌دهند".

بعد از آمدن لاجوردی جلاد به قزل‌حصار در سال۶۲ و خط و نشان کشیدنهای او برای براندن مجاهدان و شکست وی فشارهای وحشیانه سال۶۲-۶۳ آغاز

شد. اما در تمام این دوران عمو عباس یک بار هم خم به ابرو نیاورد.

عمو عباس بعد از سه سال از زندان آزاد می‌شود و به فعالیت با سازمان ادامه می‌دهد. او در کار اعزام نیرو از طریق پاکستان فعالیت می‌کرد.

سال۱۳۶۵ ک عمو عباس به ایران بازمی‌گردد تا این بار در کنار تیمهای رزمندگان مجاهد خلق در داخل کشور قرار گیرد. اما از این لحظه به بعد دیگر

کسی ازعموی ما خبر ندارد. همین اندازه روشن شده که وقتی به دام می‌افتد آخرین برگ فداکاری و وفاداری خود را بر زمین می‌زند. با علامتی که به

رزمندگان می‌دهد آنها را از مهلکه نجات می‌دهد و خود دستگیر می‌شود. بر سر او چه آمده است؟ کسی نمی‌داند. به کجا برده شده؟ باز هم نامعلوم

است. آخرین خبر این است: عمو عباس را در سال۶۵ دستگیر کردند و همراه سی هزار سربه‌دار اعدام کردند. بعد از اعدام او پاسداران همسر وی «دی

ممد» و ۴بچه‌اش را از ده‌کهنه بیرون کردند.

خاطرات


 

خاطرات زیادی از عمو عباس توسط همرزمان مجاهدش نوشته شده است که چند مورد آن در زیر می‌آید:

«روز بعد از شهادت موسی در حیاط بند نشسته بودیم. ضربه مهیب و شکننده بود. به رژیم هم هیچ اعتمادی نداشتیم. آرزویمان را بیان کردیم و گفتیم

دروغ است. ولی عموعباس گفت: "نه! موسی شهید شده است". بعد برایمان سوره کوثر را خواند و تفسیر کرد و آخر سر گفت:"وقتی که مسعود

هست هیچ غمی نیست. کسی که توانست موسی و اشرف را تربیت کند دهها موسی و اشرف دیگر هم تربیت خواهد کرد".

۵سال از این قضیه گذشت. زمستان سال۶۵ آمدیم پاکستان. در یکی از پایگاههای سازمان عمو عباس را دیدم. در مراسم صبحگاه با هم ایستاده بودیم.

گفت "آن روز یادت هست؟"اشاره‌اش به روز ۱۹بهمن۶۰ بود. بعد به عکس خواهر مریم اشاره کرد و گفت"یادت هست چی گفتم؟ »

اوایل مرداد ۶۲ یکبار لاجوردی به قزل‌حصارآمد. همه بچه‌های بند را به حیاط برد و گفت: «از این به بعد شرایط زندان عوض شده است. باید همین الآن

خودتان را تعیین‌تکلیف کنید. این طرف کارگاه کچویی است و این طرف بند. یا به کارگاه می‌روید و شرایط زندان را می‌پذیرید یا چنان بلایی به سرتان

می‌آورم که به دوران زیر بازجویی‌تان حسرت بخورید». معنای حرف او مشخص بود. هیچ‌کس هیچ ابهامی نداشت. او به صراحت ازتمام ما می‌خواست

توبه کنند، لحظه حساسی بود. همه می‌دانستند که چه چیزی در پیش رو است؟ مهم اولین نفری بود که بلند شود و جّو را بشکند. اولین نفر باید اتهام

خط‌دهندگی و مقاومت تمام بند را به جان می‌خرید. چیزی که عواقب بسیار سختی داشت. از انفرادی رفتن تا تحمل شکنجه و فشار.

در این گیر و دار که همه منتظر بودند ببینند چه اتفاقی می‌افتد یک دفعه عمو عباس مثل شیر بلند شد. پشت سر عمو عباس گروه برازجانیها بلند

شدند و بعد بقیه بچه‌ها. عمو عباس به عمد راهش را طوری انتخاب کرد که از جلو لاجوردی عبور کند. من پشت سر او بودم. وقتی از کنار لاجوردی رد

شدیم عمو عباس برای چند لحظه توقف کرد. با آن چنان کینه و خشمی به لاجوردی نگاه کرد که رنگ از روی او پرید. من با چشم خودم دیدم که وقتی

به عمو عباس و صف مصمم پشت سر او نگاه کرد چگونه درهم شکست و فرو ریخت و روی پله کنار دستش نشست.

در پاکستان که بودیم می‌دانست قرار است به‌زودی به منطقه، نزد پسرش، بروم. در لحظه خداحافظی، وقتی که گرم در آغوشم می‌فشرد، گفت به

محمد بگو دو دست داری و باید دو سلاح برداری و با خمینی بجنگی.

 

تصاویر یادگاری


 

عباس بازیارپور

عباس بازیارپور

تصویر مزار شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

مزار مجاهد شهید عباس بازیارپور

مزار مجاهد شهید عباس بازیارپور

برای مشاهده محل مزار این شهید اینجا کلیک کنید

 

محل مزار مجاهدان شهید محمد و عباس بازیارپور

محل مزار مجاهدان شهید محمد و عباس بازیارپور

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/61848a14-34ea-4bc0-94d3-f3a278efc9e6"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات