728 x 90

با یاد مجاهد شهید مسعود دالوند

مجاهد شهید مسعود دالوند
مجاهد شهید مسعود دالوند

محل تولد: خرم آباد
شغل: تکنسین
سن: 29
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 3-8-1368
محل زندان: -

 

زندگینامه شهید


زندگینامه مجاهد شهید مسعود دالوند
دژخیم اوین لاجوردی دیشب به سلولم آمد و وعده داد که همین روزها تو را می‌زنیم. و البته من هم با تمسخر گفتم خوب بزنید! ما راچه باک؟
مسعود درآبان سال ۱۳۳۹درخانواده ای متوسط در خرم‌آباد چشم به جهان گشود، او مدارج تحصیلی خود را در خرم‌آباد طی نمود و موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد از دبیرستان مهرگان شد، سپس در یک شرکت صنعتی مشغول کار بر روی دستگاههای سرد کننده شد.
مسعود درجریان انقلاب ضدسلطنتی با شرکت در تظاهرات مردمی علیه شاه با سازمان آشنا شد. بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸در ارتباط نزدیک با انجمن جوانان موحد خرم‌آباد قرار گرفت و از طریق شرکت در تظاهرات و فروش نشریه و توزیع اطلاعیه‌ها و... در خرم‌آباد، به فعالیت پرداخت. همزمان نیز این فعالیت را در پادگان ارتش در زمان سربازی در تبریز در سال ۱۳۵۹گسترش داد. روز ۳۰خرداد ۶۰، او که در صحنه تظاهرات حاضر بود، در تور بازرسی پاسداران افتاد و دستگیر شد ولی بلافاصله با هوشیاری و چالاکی که داشت از ماشینی که در حال انتقال او به زندان بود بیرون پرید و موفق به فرار از چنگ دژخیمان شد.
پس از آن تلاش زیادی برای برقراری ارتباط با سازمان کرد و با تشکیل هسته مقاومت، فعالیت های وسیعی را در سطح خرم‌آباد و چند شهر دیگر انجام داد. در ادامه به‌منظور تداوم مبارزه در سال ۱۳۶۶در منطقه مرزی به صفوف رزمندگان ارتش آزادی‌بخش پیوست و طی این دوران در مأموریت های بسیاری شرکت کرد و به‌طور خاص در عملیات ارتش آزادی در منطقه پیرانشهر مشارکت فعالی داشت.
در آخرین مأموریت در پاییز ۱۳۶۷در تهران بود که مورد شناسایی مزدوران دشمن قرار گرفت و در یک نبرد نابرابر دستگیر شد. مزدوران بلافاصله او را در زندان اوین و کمیته مشترک زیر شکنجه و بازجویی قرار دادند و فرزند دلاور مردم خرم‌آباد با مرحله و فراز نوینی از مقاومت در مقابل دژخیمان مواجه شد. مسعود قهرمان در این رویا رویی به‌رغم شکنجه‌های بسیار درس پایداری پرشکوه و خیره‌کننده ای را از خود بارز کرد. به‌طوری‌که دشمن از رسیدن به خواسته‌اش در رابطه با مسعود دلاور نومید شد و مجبور شد به مسعود امکان ملاقات با خانواده‌اش را بدهد. در ملاقات با برادرش وضعیت جسمی او به‌شدت ضعیف و خیلی وزن کم کرده بود و نمی‌توانست روی پاهایش براحتی راه برود در این دیدار مسعود گفت که مستمراً تحت شکنجه‌های شدید است.
شامل یک هفته بی خوابی، شلاقهای مستمر، اعدام مصنوعی و کتک زدن با انواع وسیله و گرسنه نگه‌داشتن طولانی در سلول تاریک و نمناک همراه با شکنجه مستمر در طول روز، تهدید به دستگیری خانواده به‌خصوص مادر و خواهران و تهدید اعدام برادرش که همراه او دستگیرشده بود و... سرانجام بعد از یکسال شکنجه مزدوران جنایتکار مسعود را در ۳آبان ۱۳۶۸در زندان اوین به‌شهادت رساندند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
آخرین وداع
خاطره ای ازمجاهد شهید مسعود دالوند از سعید دالوند (برادر شهید)
آخرین خاطره من مربوط به روز ۳۰مهر ۱۳۶۸است که به همراه خانواده سه روز قبل از شهادتش با وی در اوین ملاقات داشتیم. در این ملاقات که حضوری بود من در گوشی به او خبر رادیو مجاهد مبنی بر انتخاب خواهر مریم به‌عنوان «مسئول اول» را گفتم، در این هنگام مسعود خیلی خوشحال شد و به وجد آمد و گفت این خیلی تحول بزرگی هست و تو هنوز خواهر مریم و برادر مسعود را خوب نمی‌شناسی و... باید به هر قیمت خودت را به ارتش آزادی‌بخش برسانی. او هم‌چنین گفت، دژخیم اوین لاجوردی دیشب به سلولم آمد و وعده داد که همین روزها تو را می‌زنیم. و البته من هم با تمسخر گفتم خوب بزنید! ما راچه باک؟
در این هنگام مادر، که از این خبر متأثر شده بود و با لحن خیلی آرام که مسعود را دلگیر نکند پرسید، آیا هیچ راهی نیست که مانع از این شود و تو سالم بمانی؟ مسعود گفت این زندان محل شکنجه و اعدام بنیانگذاران و بسیاری از مجاهدین بوده است، خون من که از آنها رنگین‌تر نیست! البته این جنایتکاران فقط به کسی امتیاز زنده بودن را می‌دهند که خیانت کرده و در شکنجه و کشتار سایر مجاهدین شرکت کند و حتماً که تو این را شایسته نمی‌دانی؟ که مادر این بار با کلامی قاطع به مسعود گفت:
«نه! پسرم» و او را در آغوش کشید و با تمام محبت مادری او را به راهی که گزیده بود تشویق کرد و مسعود هم خوشحال شد و گفت پس دیگر مشکلی نیست و با اشاره به من و خواهرم گفت، مادر نگران نباش حتماً بسیارند که این راه را ادامه می‌دهند، تا روزی که دست این جنایتکاران از سر ملت ایران کوتاه شود.
و امروز در صفوف ارتش آزادی من با یاد آوری آن صحنه هربار به خود بالیده و با او تجدیدعهد می‌کنم، باشد تا هرچه زودتر خواسته آن شهید قهرمان تحقق یابد و ما دستان پلید این حکومت آخوندی را از سر ملت ایران کوتاه کنیم و ایران را آزاد کنیم.
عکس خاطره انگیز از شهید در یکی ازعملیات های ارتش آزادیبخش در منطقه پیرانشهر صفحه ۱۸-نشریه ۱۱۹ اتحاده انجمن های دانشجویان مسلمان خارج کشور ۱مجاهد شهید مسعود دالوند، درحال انتقال اسراء می باشد

 

خاطرات


 

مسعود دالوند

مسعود دالوند

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/31a7d179-a7b3-4e7e-834b-1daeeb09abe3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات