زندگینامه شهید
فاطمه دانایی، در سال ۱۳۴۴ در شهر سمنان بدنیا آمد. وی در سال ۱۳۵۷ در جریان انقلاب ضدسلطنتی توسط برادرش ابراهیم دانایی با سازمان آشنا شد. پس از پیروزی انقلاب، از سال ۱۳۵۸ در بخش دانش آموزی سازمان در سمنان مشغول فعالیت گردید. از آنجا که سن فاطمه پایین بود از جانب خانوادهاش تحت فشار قرار داشت ولی وی با عزم و اراده و ایمانی که به راه و آرمان مجاهدین داشت این فشارها را به جان خرید و دمی از فعالیت باز نایستاد.
بعد از سی خرداد سال ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی و اوجگیری بازداشتها و دستگیریها، ابراهیم برادر فاطمه در تیرماه همان سال دستگیر شد و ارتباط فاطمه با سازمان قطع گردید. او که دست از فعالیتهایش بر نداشته بود در تیرماه ۱۳۶۰ در حالیکه دانشآموز دوم دبیرستان بود دستگیر و به همراه تعداد زیادی از دختران نوجوان مجاهد، روانه شکنجهگاه رژیم در بند زندان مرکزی سمنان معروف به زندان کاروانسرا شد.
فاطمه، با روحیهای بالا در تشکیلات زندان فعال بود. تا آن که پس از تحمل ۱۴ ماه زندان در اواخر سال ۶۱ از زندان آزاد شد.
وی پس از آزادی از زندان یک دم آرام و قرار نداشت و فعالانه در ارتباط با دیگر مجاهدان از بند رسته برای خارج شدن از کشور و پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی تلاش میکرد. وی همزمان توانست به یمن سختکوشی و پشتکاری که داشت، دو سال باقیمانده از دبیرستان را به پایان برده و دیپلمش را بگیرد.
فاطمه در سال ۶۵ بعد از آزادی برادرش ابراهیم از زندان، توسط وی به سازمان مجدداً وصل شد و در آذر ماه سال۶۶ همراه با برادرش کریم توسط پیکی که برادر بزرگشان ابراهیم در ارتباط با سازمان حل و فصل کرده بود توانستند برای پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران از طریق پاکستان از کشور خارج شوند.
فاطمه و کریم در پاکستان دریافتند که برادر بزرگترشان ابراهیم، که از طریق مرز غربی کشور برای خروج اقدام کرده بود، در ارومیه توسط پاسداران شناسایی و دستگیر شده است.
فاطمه قبل از رفتن به قرارگاه اشرف در تقاضانامهاش برای ورود به اشرف نوشت: «…با ایمان و اعتقاد کامل به ایدئولوژی و استراتژی و سیاستهای سازمان، و با آگاهی و اختیار تام درخواست رفتن به منطقه و پیوستن به ارتش آزادیبخش را دارم، تا بتوانم همراه و همدوش با براداران و خواهران رزمنده و مجاهدم، سلاح به دوش گرفته و با مزدوران خمینی ضدبشر بجنگم، و حاضرم در این راه جانم را فدای خلق و انقلاب بنمایم…». تقاضانامه ـ ۲۵آذر۶۶
فاطمه که پس از پیوستن به ارتش آزادیبخش، به آرزوی دیرینهاش رسیده بود بهسرعت آموزشهای رزمی را با موفقیت فرا گرفت و در صفوف زنان رزمنده مجاهد خلق، در عملیاتهای آفتاب و چلچراغ شرکت کرد. او هنگام آمادهسازیهای عملیات کبیر فروغ جاویدان شور و اشتیاق وصفناپذیری داشت.
وی در صحنههای مختلف عملیات فروغ جاویدان و بهخصوص در تنگه چارزبر، دلیرانه جنگید و سرانجام هنگام عقبنشینی با اصابت یک موشک آرپیجی به خودروی آنها بهشهادت رسید و به کهکشان شهدا و جاودانه فروغها پیوست.
برادر فاطمه، ابراهیم نیز که هنگام خروج از کشور برای پیوستن به ارتش آزادیبخش دستگیر شده بود در جریان قتلعام مجاهدین در سال ۶۷ به دست جلادان خمینی سربدار شد و به شهدای مجاهد خلق پیوست.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org