زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: ۱۳۵۴ در مجموع چند ماه در زندان شاه بود
نحوه شهادت: در درگیری خیابانی وتن به تن با پاسداران بشهادت رسید
سعید در سال۱۳۳۳ در قوچان متولد شد. وی تا دوره دبیرستان در قوچان تحصیل کرد و سپس به مشهد رفت. وی مدیر یک هتل در مشهد بود و از زندگی خوبی برخوردار بود. تا اینکه در جریان دستگیری برادر مجاهدش در سال۵۴ در مشهد ساواک وی را هم دستگیر میکند. ولی بهعلت اینکه وی سیاسی نبوده بعد از چند روز آزاد میشود. ساواک مجدداً در همین سال سعید را بار دیگر دستگیر میکند که این بار سعید چند ماه در بازداشت بوده است که همین آغازی برای آشنایی وی با آرمانهای مجاهدین میشود.
وی پس از آزادی در ارتباط با خانوادههای مجاهدین در مشهد و تهران قرار گرفت و عملاً در همین مسیر با ماهیت جنایتکارانه دیکتاتوری سلطنتی بیش ازپیش آشنا میشود.
این آشنایی باعث میشود که وی در جریان مبارزات ضدسلطنتی مردم ایران فعالانه شرکت کند.
آما آنچه که منجر به تغییر مسیر زندگی او گردید، پس از آن بود که زندانیان سیاسی زمان شاه به همت خلق قهرمان و در اثر قیام ضدسلطنتی آزاد شدند. چرا که این امکان برای وی فراهم شد که بیش ازپیش و از نزدیک با آرمانهای مجاهدین خلق پیوند بخورد. بهطور مشخص وقتی اولین صحبتهای برادر مسعود را شنید عاشق و شیفته برادر شد و همانجا تصمیم گرفت که از همه چیز خود دست بکشد و بهعنوان یک مجاهد بهصورت حرفهیی و تمامعیار خود را وقف آرمان رهاییبخش مجاهدین بنماید.
در همین مسیر او با ارادهای شگرف و تحسینبرانگیز که ناشی از یک انتخاب خالصانه بود، از زندگی عادی و مشکلات و فتنههای آن کاملاً رها و مسیر زندگیاش کاملاً تغییر کرد.
سعید تشنه آموزشهای سازمان بود چه در زمینه آموزشهای تئوریک بهطور خاص آموزشهای ایدئولوژیک و سیاسی سازمان و چه آموزشهای عملی در صحنه فعالیت روز مره در تشکیلات.
یکی از کارهایی که عاشقانه انجام میداد حفظ قسمتهای اصلی سخنرانیهای برادر مجاهد مسعود رجوی و بازگو کردن آنها در جمع یارانش بود.
از ویژگیهای برجسته سعید قهرمان، روحیه شاداب او بود که همواره به جمع یارانش شادی و شعف تزریق میکرد.
سعید که طعم تلخ قربانی بودن در جامعه فاسد ستمشاهی را چشیده بود پس از انتخاب مجاهدت دیگران را نیز که مشابه خودش زندگی معمولی داشتند برای پیوستن به مسیر مجاهدین بر میانگیخت و مسیر مبارزه با رژیم را نشان میداد.
یکی دیگر ازویژه گیهای ستودنی او عشق و علاقه او به مردم محروم بود. او به خانواده دوستانی که عمدتاً در منطقه فقیر نشین مشهد بودند بیدریغ رسیدگی میکرد و بدون اینکه به کسی بگوید مخفیانه به آنها سر میزد و وسایل و امکاناتی را که درحد وسعش بود برایشان تهیه میکرد. او این ویژه گی را از مهدی رضایی قهرمان به ارث برده بود که قبل از تیرباران به خانوادهاش وصیت کرده بود به زن همسایهشان که تا بهحال به او رسیدگی میکرده، رسیدگی کنند. او خودش این موضوع را چند بار برای دوستانش نقل کرده بود.
سعید با انتخاب دنیای انقلابیگری و پس از گرفتن آموزشهای مختلف سیاسی و تشکیلاتی و ایدئولوژیک مجاهدین بهزودی مراحل رشد تشکیلاتی خود را طی کرد بهطوری که در سرفصل ۳۰خرداد مسئولیت امنیتی استان خراسان به او سپرده شد.
ایمان و اعتقاد او به مسیری که انتخاب کرده بود از او فرماندهای رشید و قاطع در برخورد با سپاه رذل خمینی ساخته بود او یکی از فرماندهان پرقدرت تیم های عملیاتی مجاهدین در مشهد بود.
اینچنین بود که سعید قهرمان آخرین برگ زندگینامه خود را با رشادت نوشت. او که در اردیبهشت سال۶۱ طی یک درگیری در مشهد با مزدوران رژیم آخوندی تا آخرین گلوله خود جنگید، پس از اتمام گلولههایش جسورانه به پاسدار مزدوری حمله کرد و سلاح او را برکف گرفت و به نبرد ادامه داد. او که از هر طرف آماج شلیک پاسداران خمینی قرار گرفته بود، عاقبت در اوج رشادت در راه رهایی خلقش بهشهادت رسید.
دو برادر سعید قهرمان؛ احمد و محمد و نیز پدرش عیسی ائمی از شهدای مجاهد خلق هستند که همگی به دست دژخیمان نظام ولایت فقیه بهشهادت رسیدند.
یادش گرامی باد و راهش پر رهرو باد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید