728 x 90

با یاد مجاهد شهید احمد عنایت‌پور

مجاهد شهید احمد عنایت‌پور‌
مجاهد شهید احمد عنایت‌پور‌

محل تولد: آمل سنگسر
شغل:
سن: 25
تحصیلات: دبیرستان
محل شهادت: ساری
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان:

 

زندگینامه شهید


تنها حسرت من همین بود که می‌خواستم یکبار برادر مسعود را در آغوش بگیرم و بعد شهید شوم که نصیبم نشد».
احمد در سال 1342در سنگسر آمل متولد شد، او به همراه خانواه‌اش بعداً به بابل نقل‌مکان کرد و دوران تحصیل خود را تا سطح دبیرستان در بابل گذراند.
احمد در جریان انقلاب ضدسلطنتی با سازمان مجاهدین آشنایی پیدا کرد و بعد از پیروزی انقلاب با مراجعه به جنبش ملی مجاهدین در ارتباط فعال قرار گرفت.
وی   عضو    انجمن دانش‌آموزان دبیرستان شریعتی بود و در فعالیت‌های دانش‌آموزی به‌عنوان میلیشیا شرکت داشت.
 
هم‌زمان با تشدید سرکوب از طرف رژیم خمینی و موج دستگیریها بعد از 30خرداد، احمد نیز که هوادار شناخته‌شده‌یی بود، در تابستان 1360در بابل توسط مزدوران سپاه رژیم شناسایی و دستگیر شد.
وی بلافاصله به زندان سپاه بابل منتقل و تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت و بعد از محاکمه در بی‌دادگاه رژیم به جرم هواداری از سازمان و فعالیت تبلیغی علیه رژیم به 5سال زندان محکوم شد.
 
طی مدت  زندان همواره از زندانیان مقاوم بود و در برنامه‌ها و حرکات اعتراضی شرکت داشت، در اردیبهشت سال 1361در یک اکیپ 20نفره از زندانیان مقاوم به زندان قزلحصار کرج تبعید و در مهرماه همان سال به زندان گوهردشت کرج منتقل شد.
احمد همواره به‌عنوان عنصری تشکیلاتی، در ارتباط تنگاتنگ با مسئول خود بهزاد شهدایی بود و از مسئولان پیشبرد خط مقاومت در زندان و حفظ مرزبندی با بریده مزدوران و عناصر خائن بود.
 
در زمستان 1363رژیم مجدداً او و دوستانش را به زندان سپاه بابل برگردان، با ورود این زندانیان مقاوم به این زندان  آنها که در پروسه تبعید به قزلحصار و گوهردشت آبدیده‌تر شده بودند، بلافاصله هدایت حرکات اعتراضی و اعتلای مقاومت در داخل زندان را به‌دست گرفتند.
  در فاصله کوتاهی  احمد و هم‌رزمانش فضای سرد و نومیدی در بندها (که بعد از انتقال نفرات به‌دست توابین و بریده مزدوران افتاده بود) را درهم‌شکسته و سرزندگی و مقاومت را زنده کردند.
 
 احمدپس از پایان محکومتی در تابستان  1364از زندان سپاه بابل آزاد شد، و  بلافاصله بعد از آزادی برای وصل مجدد به سازمان تلاش کرد.
او موفق به وصل ارتباط تلفنی شد و   فعالیت مجدد خود را شروع کرد، احمد در سال 1365در ادامه فعالیت‌هایش برای پیوستن به صفوف یکانهای رزمی مجاهدین قرار بود که به منطقه مرزی اعزام شود.
  در این زمان توسط مزدوران رژیم شناسایی و دستگیر شد،  بعد از دستگیری مجدد  حدود 4ماه با چشم‌بند در بندهای انفرادی مختلف سپاه بابل به‌سر برد.
 
وی  مجدداً در بی‌دادگاه رژیم محاکمه و به 20سال زندان محکوم شد، رژیم بعد از دستگیری احمد که آن را موفقیتی برای خود می‌دانست، قصد داشت از این موضوع برای مرعوب کردن سایر زندانیان آزاد  و  زندانیان مقاومی که محکومیت آنها به پایان رسیده بود، استفاده کند.
 
دژخیمان با مطرح کردن دستگیری احمد قدرت‌نمایی پوشالی می‌کردند،  اما اوهوشیاری پیشاپیش این ترفند رژیم را با مقاومت خود و با روحیه‌ای بالا و فعال خنثی کرد.
  هم‌چنین او با تجارب و اطلاعاتی که در  این  مدت کوتاه در  ارتباط با  سازمان کسب کرده بود، اخبار فعالیتها و اعتلای مقاومت را به سایر زندانیان مقاوم منتقل کرد.انتقال این تجارب باعث انگیزش‌های نوینی در مقاومت هرچه بیشتر ک  برای مجاهدین دربند بود.
در سال 1367در قتل‌عام زندانیان سیاسی، رژیم احمد قهرمان را به همراه تعدادی دیگر از زندانیان مقاوم بابل که هم‌چون سرو سربلند و سرسبز بر سر عهد و پیمان خود ایستادند به‌شهادت رساند. جنگل سرسبز مازندران اکنون مزار آن قهرمانان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

خاطرات


خاطره‌ای از احمد
زندان سپاه بابل- بند 7- تابستان و زمستان 1365
احمد بعد از دستگیری دوم و بعد از محاکمه به بند ما منتقل شد، به‌رغم این‌که فقط چند ماه بیرون بود، اما انبوهی اخبار و تحلیل و بحثهای انقلاب را به داخل آورده و در اختیار تشکیلات گذاشت.
بر اساس این  اطلاعات سلسله آموزش‌هایی برای نفرات مقاوم که در حال آزادی بودند، برای شیوه‌های وصل تلفنی به سازمان گذاشته شد.
 
از جمله اسنادی که احمد به داخل زندان آورده بود سرودهای «فردا روشن است» و «فرمان موسی» و... بود که احمد حفظ کرده و همه از او یاد گرفتیم و آنها را جزو سرودهای روزانه‌یی که می‌خواندیم. 
آخرین دیدارم با احمد، به اواخر پاییز 1365برمی‌گردد که به من گفت :
  «... وقتی بیرون رفتی، سرسری دستگیر نشوی، خودت را به سازمان برسان، وقتی وصل شدی، هنگام در آغوش کشیدن و بوسیدن (برادر) مسعود مرا فراموش نکنی و... وی می‌گفت که تنها حسرت من همین بود که می‌خواستم یکبار برادر را در آغوش بگیرم و بعد شهید شوم که نصیبم نشد».
 
خانواده احمد شهید در زمان دستگیری مجدد  از او می‌خواستند، از مواضعش کوتاه بیاید و به او می‌گفتند: «ما از بیرون زندان دنبال آزادیت هستیم» .
اما احمد که انتخابش را کرده بود بی‌اعتنا به این توصیه‌ها هم‌چنان به فعالیت خود و مقاومت در زندان ادامه می‌داد.
وی در قتل‌عام 1367بدست دژخیمان به‌شهادت رسید و بر سر عهد و پیمان خود وفا کرد، یاد او همواره در ذهن و ضمیرم ایمان به پیروزی را زنده می‌دارد.

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

 
 
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a5bae15d-7413-4933-8e7b-443093b67870"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات