زندگینامه شهید
ایرج اسکندری در سال ۱۳۳۷، در یک خانواده کارگری، در آبادان به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در همان شهر به پایان رساند و سپس در رشته پزشکی وارد دانشگاه جندیشاپور اهواز شد.
در دانشگاه با توجه به جنبش دانشجویی علیه دیکتاتوری سلطنتی با سازمان مجاهدین آشنا شد. در جریان قیام مردم علیه نظام شاه خائن در سال ۱۳۵۷ در تظاهراتها شرکت فعال داشت.
پس از پیروزی انقلاب، از آنجا که آمال و آرزوهایش برای رهایی مردم ایران را در راه و آرمان سازمان مجاهدین پیدا کرده بود، با باز شدن دانشگاهها در سال ۱۳۵۸ به جمع دانشجویان هوادار سازمان پیوست و در نهاد دانشجویی اهواز به فعالیتهایش ادامه داد.
او که شیفته کلاسهای تبیین جهان برادر مجاهد مسعود رجوی بود، با ترویج و تبلیغ آن در میان دوستان و نزدیکان خود، بسیاری را با راه و آرمان سازمان آشنا کرد.
ایرج در هفتههای اول جنگ، به همراه سایر دانشجویان هوادار سازمان در دانشکده پزشکی، در چند نقطه از شهر اهواز، چادر امدادرسانی، بدون آرم و نشانهای از سازمان، برای کمک به مجروحان جنگ، برپا کردند. یک روز رفسنجانی مدفون، در بازدیدی که از اهواز داشت، با دیدن این چادرها سؤال کرده بود که این چادرها را کدام بیمارستان یا مرکز درمانی برپا کرده است؟ و وقتی جواب داده شد که اینها را هواداران سازمان مجاهدین اداره میکنند، آنها را تشویق کرده و میگوید کارتان خیلی خوب و با ارزش است، اما روز بعد چند دستگاه لودر، اقدام به جمع کردن این چادرها از سطح شهر کردند.
ایرج پس از کودتای ضدفرهنگی خمینی و تعطیلی دانشگاهها، بهطور تمام وقت در ارتباط با سازمان قرار گرفت. پس از تظاهرات بزرگ و سراسری ۳۰ خرداد۱۳۶۰، در اعتراض به سرکوب آزادیها توسط خمینی جنایتکار، و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی، همچون سایر مجاهدان، به زندگی و مبارزه مخفی روی آورد و در مسئولیتها و مأموریتهای مختلف انجام وظیفه کرد.
ایرج، در پاییز یا زمستان سال ۱۳۶۱، در جریان انجام مأموریتی در اهواز، توسط مزدوران خمینی در کمیته ضدخلقی، دستگیر و روانه شکنجهگاه در زندان کارون اهواز گردید.
وی را از همان ابتدا، تحت شکنجههای وحشیانه قرار دادند. اما با مقاومت و ایستادگی بر سر مواضع مجاهدیش، بازجویان و شکنجهگران را به زانو درآورد. پس از گذراندن سرفرازانه این دوران سخت، در بیدادگاه رژیم در اهواز به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
ایرج، در زندان کارون اهواز، برای همرزمان در بندش تکیهگاهی استوار و صبور بود و در شرایط سخت و دشوار به یاری آنها میشتافت. از همین رو پیوسته مورد خشم و کینه بازجویان و دژخیمان زندان قرار داشت.
دژخیمان جنایتکار که با وجود همه فشارها و شکنجهها نتوانسته بودند کمترین خللی در عزم و اراده این مجاهد دلیر ایجاد کنند، سرانجام در مرداد ماه ۱۳۶۲، در حالیکه ایرج قهرمان در حال سپری کردن دوره حبس خود بود، بدون هیچ اطلاعی به خانواده و نزدیکانش، او را به جوخه اعدام سپردند. بستگان ایرج وقتی از اعدام او مطلع شدند، ابتدا آن را باور نداشتند و برای اطمینان از شهادت وی، اقدام به نبشقبر کردند و با مشاهده پیکر او و جای گلولههای بسیار در بدنش، متوجه واقعیت جنایت رژیم شدند. از آن پس مراجعه به مزار او و برگزاری مراسم، از طرف مأموران سرکوبگر خمینی ممنوع شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
مشاهده موقعیت مزار این شهید در بهشتآباد اهواز
مزار مجاهد شهید ایرج اسکندری