زندگینامه شهید
خاطرات
اگر اعدام شوم با این ریش توی آن دنیا چه جوابی بدهم؟ « تا بخواهی ثابت کنی آخوند نبودهیی میبرندت قعر جهنم
حسین مدتها در انفرادی بود، او را برای اعدام به سلول ما آوردند، ریشش درآمده و حسابی بلند شده بود.
فکر میکرد میخواهند او را به بند عمومی برگردانند، به او گفتیم فردا میخواهند اعدامت کنند. خندید و گفت: «یک فکری باید برای ریشم بکنم.اگر اعدام شوم با این ریش توی آن دنیا چه جوابی بدهم؟».
بچهها سربه سرش میگذاشتند: « تا بخواهی ثابت کنی آخوند نبودهیی میبرندت قعر جهنم». حسین با اصرار از ما میخواست با ناخنگیر ریشش را بزنیم. این کار را کردیم. نگذاشت سبیلش را بزنیم. گفت میخواهد مثل موسی سبیل داشته باشد.
صبح ناصریان وقتی قیافه حسین را دید از شدت تعجب و عصبانیت فریاد کشید و او رابرد.
صبح ناصریان وقتی قیافه حسین را دید از شدت تعجب و عصبانیت فریاد کشید و او رابرد.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org