زندگینامه شهید
محسن فرشید در سال ۱۳۳۳در یک خانواده متوسط در کنگاور بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همانشهر گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران رفت.
در تهران بهدور از خانواده مجبور بود، برای تأمین هزینه اجارهخانه و تحصیل، روزها دستفروشی کرده و شبها، دوران تحصیلی متوسطه را بگذراند. تا آن که موفق به دریافت دیپلم گردید و وارد دانشگاه تهران در رشته دامپزشکی شد.
محسن که با کار دستفروشی، درد و رنج مردم محروم را از نزدیک لمس کرده بود، پس از ورود به دانشگاه، وارد مبارزات دانشجویی علیه نظام فاسد شاهنشاهی که آن را عامل اختلاف عمیق طبقاتی میدانست، شد.
او که از جلوداران مبارزات دانشجویی بود، از جمله فعالیتهایش راهاندازی کتابخانه، برنامههای جمعی نماز جماعت و کوهنوردی و آموزش دانشجویان در سنگنوردی و برگزاری تظاهرات اعتراضی دانشجویی بود.
وی که بهعنوان ورزشکاری قابل، در رشتههای ژیمناستیک و اسبسواری و دوچرخهسواری و کاراته فعال بود، از توانائیهای جسمی و ورزشیاش، برای مقابله با حملات نیروی سرکوبگر گارد، به دانشگاه، سود میبرد. چنانچه بارها توانسته بود با استفاده از این توانایی، دانشجویان را از محاصره نیروهای گارد خارج سازد.
محسن که پس از ورود به دانشگاه با نام و آرمان سازمان مجاهدین آشنا شده بود، تمام تلاشش برقراری ارتباط با سازمان بود.
در جریان ضربه اپورتونیستهای چپ نما، نفرات آنها در دانشگاه تلاش بسیاری داشتند تا محسن را جذب خود کنند اما وی محکم و استوار روی مواضع سازمان ایستاد و از آن دفاع کرد.
وی پس از اخذ دکترا به سربازی رفت. تا آن که در سال ۱۳۵۶ پس از تلاشهای بسیار، به آرزوی چند سالهاش رسید و به سازمان وصل شد و از آن پس بهعنوان یک مجاهد خلق، فعالیتهایش ادامه داد
در جریان قیام ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، محسن که دوران نظام وظیفه را میگذراند، قرار شد که در پست نظامی خود که حفاظت از مراکز حساّس و مهم در فرودگاه مهرآباد بود. باقی بماند.
او در همین موضع، با آماده کردن مهمات دستساز و یاری همکاران دیگرش، در سقوط پادگانها و مراکز انتظامی نظام شاه، نقش کلیدی ایفا کرد. ضمن اینکه بهدلیل تخصصش، در مداوای مجروحان قیام، فعال بود.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، در همان اوایل انقلاب، مدتی مسئولیت حفاظت از ساختمان رکن۲ اطلاعات ارتش را بهعهده داشت و شاهد بود که چگونه هنوز ۲ روز از انقلاب نگذشته، سردمداران رژیم خمینی به ساواکیهایی که مدتهای مدیدی در همان ساختمان کار میکردند. اجازه دادند. تا مجدداً سر کارشان برگشته و مسئول بررسی و حفاظت پروندههای موجود (پروندههای جنایایت خودشان) در آنجا باشند.
با اعلام موجودیت جنبش ملی مجاهدین در تهران، محسن بهطور حرفهیی و تماموقت، در ارتباط با سازمان فعالیتهایش را ادامه داد.
او که نقش مهمی در مبارزات دانشجویی داشت، ضمنا به دانشکده سرکشی میکرد و دانشجویان را نسبت به مواضع و خط و خطوط سازمان و افشای اقدامات ارتجاع حاکم، آگاه مینمود.
وی مدتی در بخش محلات سازمان در تهران کار میکرد و پس از آن کاندید سازمان برای اولین دوره مجلس شورای ملی درکرمانشاه شد. با اینکه وی رأی قابل توجهی در کرمانشاه کسب کرد، مهرههای رژیم، مانند سراسر ایران، با تقلب و فریبکاری اجازه ورود وی را بهعنوان مجاهد به مجلس، ندادند.
بهدنبال سخنان دجالانه خمینی ملعون علیه مجاهدین در تیر ماه ۱۳۵۹، و تخلیه ستاد انزلی توسط سازمان، محسن مدتی مسئول حفاظت از اموال باقی مانده سازمان در آنجا بود که پس از هجوم چماقداران رژیم، دادستانی ارتجاع، آنها را مهر و موم کرده بود. تا در فرصت مناسب آنها را بهغارت ببرد.
با اینکه پاسدارهای رژیم بهطور دائم از آنجا و وسایل باقی مانده حفاظت میکردند، ولی محسن موفق شد با طراحی دقیق، اموال سازمان را که تماماً توسط مردم و هواداران سازمان تأمین شده و در زیر زمین ساختمان مهر و موم شده بود، از ساختمان خارج کند.
وی در میان همرزمانش به صفات انقلابی قاطعیت، خلوص و صداقت و صبوری و شادابی شناخته میشد. روحیه تهاجمی و جسارت وی در برخورد با چماقدارها و مزدوران رژیم، چشمگیر بود. ایستادگی وی در برابر حملات فالانژها و پاسداران خمینی در جریان سخنرانی «چه باید کرد» برادر مجاهد مسعود رجوی در امجدیه، چشمگیر بود.
پس از تظاهرات مسالمتآمیز و بزرگ سازمان در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب آن به فرمان خمینی ملعون، محسن نیز مانند سایر مجاهدان به مبارزه مخفی روی آورد.
وی مسئولیت امنیتی و حفاظتی چندین پایگاه را که زیر پوش شرکت از آنها استفاده میشد، به عهده داشت.
سرانجام در روز ۸ مهرماه ۱۳۶۰، پایگاه محل استقرار وی در نزدیکی میدان ونک، مورد محاصره مزدوران جنایتکار خمینی قرار گرفت.
محسن قهرمان در این درگیری نا برابر تا آخرین گلوله جنگید و در حالیکه بر اثر پرتاب آرپیجی توسط مزدوران، پایگاهشان به آتش کشیده شده بود، در کنار دیگر همرزمان مجاهدش بهشهادت رسید و به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
مجاهد خلق مجتبی فرشید برادر محسن نیز از شهدای پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران است که بفاصله چند روز بعد از شهادت محسن توسط دژخیمان خمینی تیرباران شد و بهشهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید