728 x 90

با یاد مجاهد شهید سیدامیر حیدری خورمیزی

مجاهد شهید سیدامیر حیدری خورمیزی
مجاهد شهید سیدامیر حیدری خورمیزی

محل تولد: خاش
شغل: دانشجوی پزشکی
سن: 27
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: 5-7-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


امیر در شهر خاش از شهرهای سیستان و بلوچستان چشم به جهان گشود و بزرگ شده شهر خاش بود. پدر و مادر وی با کشاورزی او را بزرگ کردند. او با درد و رنج و محرومیتهای خلق بلوچ که با خونش عجین شده بود بزرگ شد. با خانواده از خاش به یزد نقل مکان کردند. به‌رغم این‌که وضعیت مالی خانواده خوب نبود اما او در مدرسه برای فراگیری درسها تلاش زیادی انجام می‌داد و از دانش‌آموز ممتاز مدرسه بود.

در سال۱۳۵۳ در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان قبول شد و توانست به دانشگاه اصفهان راه پیدا کند. از فعالان دانشگاه در زمان شاه خائن بود و از اوایل انقلاب ضدسلطنتی سال۱۳۵۷ جذب آرمانهای سازمان مجاهدین خلق شد. شخصیتی گرم و صمیمی و اخلاق مردمی و فروتنی که داشت، هر کس با او آشنا می‌شد، سریعاً جذبش می‌شد. قبل از این‌که به اصفهان برود مسؤل ستاد جنبش مجاهدین در زاهدان بود. در زاهدان و خاش عنصر شناخته شده‌ای بود. در سال۱۳۵۸ او به‌عنوان کاندیدای سازمان مجاهدین خلق برای انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در شهر زاهدان معرفی می‌شود.

در انقلاب فرهنگی مزدوران از او کینه بدل گرفتند و بعد از۳۰خرداد، یک روز او را که از نزدیک دانشگاه می‌گذشت دستگیر کردند. خانواده او برای آزادی‌اش تلاش زیادی کردند یکی از مهره‌های زندان اصفهان گفته بود اسم امیر حیدری را جلوی زندان نبرید چون بازجوها کینه خاصی نسبت به او دارند، چون در جلسه‌یی که رژیم در زندان برگزار کرده بود او شروع به صحبت کرده و می‌گوید بچه‌ها در ذهنتان هر سؤالی سر سی خرداد هست بکنید. بعد گفت آیا در مقابل رژیم خمینی راهی غیر از این وجود داشت؟ خیر، خمینی فقط پاسخش ۳۰خرداد بود. در این لحظه دژخیمان شکنجه‌گر و پاسداران امیر را با مشت و لگد از صحنه خارج می‌کنند و او مرتب شعار مرگ بر خمینی می‌داد. این صحنه زندانیان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و نفراتی که دنبال خط مشخص بودند را تعیین‌تکلیف کرد و خط رژیم را که می‌خواستند از شخصیت انقلابی و نفوذی که او در مناسبات با زندانیان داشت سوءاستفاده کنند را چپه کرد و بر سر خود رژیم خراب کرد.

او را در دومین سری اعدامهای دسته جمعی، در ۵مهر ۶۰ اعدام کردند. قبل از شهادتش او وصیت‌نامه‌یی را در یک نهج‌البلاغه جاسازی کرده بود و آنرا به همراه یک قرآن برای همسرش (به‌عنوان مهریه او) بیرون می‌دهد. در وصیت‌نامه نوشته بود، در آینده نزدیک اعدام می‌شوم، می‌دانم فرزند من که در آینده بدنیا می‌آید پسر است و اسم او را بشیر بگذارید که همینطور هم شد. او دارای فرزند پسر شد به اسم بشیر. از مقاومت بچه‌های مجاهد مثل جمیله صالحی و حمید صدیق نوشته بود... و سبک بال در مهر سال۱۳۶۰ بسوی جاودانگی و شهادت شتافت.

امیر به‌دلیل شخصیت مردمی‌اش خیلی مورد علاقه مردم خورمیز یزد بود. به‌طوری‌که در عاشورای سال۶۰ دسته‌های عزاداری حسینی برای امیر شعار می‌دادند. از اعدام امیر نسبت به رژیم، خیلی به خشم آمده بودند. مردم یاد او را گرامی داشتند که با خنده‌های پر مهرش هر بار که به نزد مردم می‌رفت دردهایشان را مداوا می‌کرد و دلسوزانه معالجه و درمان آنها را پیگیری می‌کرد و با عهد خود با خدا و خلق ستمدیده وفا کرد

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c3c51c7e-aa5f-4276-9f59-6174fc94d41c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات