728 x 90

به یاد مجاهد شهید فاطمه حمزه ای

فاطمه حمزه ای
فاطمه حمزه ای

محل تولد: تهران
شغل:
سن: 30
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


 فاطمه حمزه‌ای
فاطمه متولد سال ۱۳۳۷ و از دانشجویان دانشگاه تهران بود که در جریان انقلاب ضد سلطنتی با سازمان آشنا شد. او بلافاصله بعد از قیام فعالیت حرفه‌یی خود را با سازمان شروع کرد، و از اولین مسئولین تشکیلات بخش دانش آموزی بود که در سازماندهی و هدایت حرکت‌های سیاسی افشاگرانه دانش‌آموزان نقش بسزایی داشت.
 
وی در آخرین و بزرگ‌ترین حرکت سیاسی سازمان در داخل یعنی تظاهرات ۳۰خرداد ۶۰ ۱۳، دوشادوش نیروهای میلیشیا شرکت فعال داشت.
از این‌روز به بعد او نیز به زندگی مخفی روی آورد، فاطمه هنگام تردد به خانهٴ یکی از هواداران سازمان توسط مزدوران شناسایی، و در جریان یورش پاسداران به این خانه دستگیر و بلافاصله به زندان اوین منتقل شد.  او را بعد از بازجویی و شکنجه‌های بسیار به ۱۵سال زندان محکوم کردند.
آن مجاهد سازش‌ناپذیر، شیر زن گُرد و دلیر در قتل‌عام ۶۷با گام‌هایی استوار و چهره‌ای خندان، در حالی‌که به مرگ و طناب‌های دار لبخند می‌زد، با فدای جان خویش به عهد و پیمان خود با خدا و خلق وفا کرد.
همان‌طورکه خود می‌گفت دژخیمان نتوانستند صدای او را خاموش کنند، و امروز صدای رسای او در فریادهای هزاران زن و مرد، پیر و جوان ایرانی که مرگ بر اصل ولایت‌فقیه و زنده باد آزادی را بر هر کوی و برزن و در شهرهای کشور طنین‌انداز می‌کنند، شنیده می‌شود.
 

خاطرات


فاطمه از جمله خواهران زندانی مقاومی بود که به‌دلیل نقشی که در عنصر مقاومت و پایداری در زندان داشت،او را مستمر برای شکنجه و بازجویی می‌بردند.
اما  هر بار با مقاومت خود بازجوها و شکنجه‌گران را ناامید می‌کرد، و با لبخند پیروزی که از ناکام گذاشتن دشمن بر لب داشت به سلول باز می‌گشت.
وقتی هم‌زنجیرانش از او سؤال می‌کردند که چه شد؟ با همان خنده همیشگی‌اش می‌گفت:«هیچی! هراز گاهی می‌خواهند چک کنند ببینند در چه وضعیتی هستم؟»، و بعد با تمسخر اضافه می‌کرد: «فکر می‌کنند با شلاق و شکنجه می‌توانند چیزی را در ما تغییر بدهند در حالی‌که کور خوانده‌اند».
او بعد از سال ۶۴مستمراً در سلول‌های انفرادی بود، اما از همان جا هم به بچه‌ها انگیزه می‌داد.
به راستی که او سمبلی از استواری و پایداری زن مجاهد خلق در برابر سبُعیت دژخیمان بود.
 
در آخرین لحظات که او را برای اعدام می‌بردند، هنگام خداحافظی با هم‌زنجیرانش با همان شادابی و صلابت همیشگی با صدای بلند گفت: «فکر می‌کنند با شلاق و شکنجه می‌توانند چیزی را در ما تغییر بدهند در حالی‌که کور خوانده‌اند»
 
نامش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

 
 
 
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5c8762b5-41bc-43dc-bada-96987cd8ae04"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات