728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمدحسین (مهران) حقیقت گو

مجاهد شهید  محمدحسین (مهران) حقیقت گو
مجاهد شهید محمدحسین (مهران) حقیقت گو

محل تولد: تهران
شغل: لیسانس
سن: 30
تحصیلات: لیسانس
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

 

زندگینامه شهید


مجاهد شهید محمد حسین حقیقت‌گو در سال۱۳۳۷ به دنیا آمد و پس از پایان دوره متوسطه در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته راه و ساختمان تحصیل کرد و لیسانس گرفت.

همزمان با ورود به دانشگاه در اعتراضات و فعالیت‌های دانشجویی علیه رژیم شاه خائن فعال بود و در جریان قیام ضدسلطنتی نیز یکی از فعالان قیام بود. همزمان با قیام با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و از آن پس زندگی‌اش را وقف مبارزه در راه تحقق آرمانهای انقلابی و توحیدی آن کرد.

محمد حسین به‌دلیل فعالیت‌هایش با مجاهدین و انتقال نشریه مجاهد از چاپخانه به محل‌های توزیع در سال۵۹ دستگیر شد و در مقابل شکنجه‌ها و اذیت و آزار دژخیمان خمینی سرفرازانه مقاومت کر، د و در مقابل خواست آنها برای ندامت و موضعگیری علیه سازمان قاطعانه مخالفت کرد و دست رد برسینه آنها گذاشت.

در زندان دژخیمان می‌خواستند همه ارزش‌های مجاهدین را بکشند و از بین ببرند ولی وجود محمد حسین مثل نور در تاریکی می‌درخشید.

به گفته یاران همبندش «اواز سال۵۹ تجارب زیادی در مورد مقاومت زیر شکنجه داشت. با هر اتفاقی که می‌افتاد بهترین برخورد را داشت. چپ و راست و درستی و غلطی قضایا را خیلی زود متوجه می‌شد.

سایر همرزمانش نیز کمتر کاری بود که بدون مشورت با او انجام می‌دادند، و هر سؤال یا مشکلی داشتند با او در میان می‌گذاشتند.

یکی از دلایل اصلی شکنجه‌های حسین این بود که چرا موقع دستگیری اسم واقعی‌اش را نگفته و مادرش نیز چند بار با همان اسم مستعار مهران به ملاقاتش رفته بود»

محمدحسین توانسته بود ۲سال وحشی‌ترین شکنجه‌گرها مثل کچویی و لاجوردی را فریب بدهد و هویتش را مخفی نگهدارد .

در فضایی که دژخیم می‌خواست همه را به زانو در بیاورد و امیدها را بکشد، محمدحسین با ارزشهایی که داشت به جنگ تیرگی می‌رفت و این فضا را درهم می‌شکست.

دو ماه قبل از این‌که محمد حسین حقیقت گو به‌شهادت برسد از مادرش می‌پرسد: «مادر تو راضی هستی من برخلاف دستور خدا کاری انجام بدم؟» مادر در جواب می‌گوید: «نه حسین جان! حلالت نمی‌کنم اگر کوچکترین خیانتی کنی!»

حسین خنده‌ای می‌کند و می‌گوید: «مادر به من اجازه دادی تا در راه خدا و خلق جانم را بدهم».

محمد حسین قهرمان ۹سال در مقابل شکنجه‌گران و دژخیمان خمینی نه تنها سرفرازانه مقاومت کرد بلکه الهام‌بخش یارانش در مقاومت و مجاهدت در زندان بود.

او ۶سال حکم داشت و با وجود این‌که سه سال از حکمش گذشته بود، به‌دلیل مجاهد سرموضع بودن و وفاداری به آرمان سازمان و خلق محبوبش آزاد نشد.

او پس از سه سال گذراندن حبس اضافی و دفاع از هویت سازمانی و عقیدتی خود در مقابل هیأت مرگ خمینی و در مقابل آن هیولاهای آدم‌خوار نیز با افتخار خود را مجاهد خلق معرفی کرد، و سرانجام در ۸مرداد سال۱۳۶۷ در زندان اوین به دست شقاوت پیشه‌گان خمینی‌صفت حلق‌آویز شد و به یاران شهید مجاهدش پیوست.

 

خاطرات یکی از همبندی‌های محمد حسین:

در زندان خیلی لاغر و ضعیف شده بود، اما با این حال همیشه به افراد بیمار توجه خاصی می‌کرد. یادم است خودش کمتر می‌خورد و بیشتر وقت ها غذا و مواد خوراکیش را به بچه‌های بیمار می‌داد. یک موردش در مورد خودم بود، شبها با این‌که فقط یک پتو داشت و هوا هم خیلی سرد بود، پتویش را می‌داد به من و گاهی خودش تا صبح بیدار می‌ماند. هیچوقت تلاشی که حسین برای بهبودی من در زندان کرد را از یاد نمی‌برم.

دژخیمان آخوندی در اسارت کمر به کشتن همهٔ ارزشهای انسانی می‌بندند، هر نوع کارِجمعی، روحیهٔ شاد و سرزندگی جرم است! می‌خواهند همه را به مردار تبدیل کنند، می‌خواهند انسان را از مبارزه خسته کنند، اما محمد حسین مجاهدی بود که نه تنها خسته نشد، بلکه مزدوران را با مقاومتش خسته کرد».

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/4bf01ba1-8d25-4721-954b-1dc02cc76603"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات