زندگینامه شهید
مجاهد شهید، سیدعباس هاشمزاده از فرزندان دلیر مردم فارس در سال۱۳۴۰ در مرودشت متولد شد. او در تظاهرات ضدسلطنتی شرکت فعال داشت و همزمان با آرمانهای مجاهدین آشنا شد و پس از انقلاب در ارتباط با سازمان مجاهدین در مرودشت فعالیت میکرد.
عباس یکی از میلیشیاهای مجاهد خلق بود که چندین بار در مرودشت دستگیر شد اما با خام کردن سپاه از زندان آزاد گردید. در آخرین باری که دستگیر شد پس از چند ماه بازجویی از او خواستند که بهاصطلاح توبه کرده و در بین مردم در یک مراسم اظهار ندامت کند. او با فریب دادن پاسداران از آنها میخواهد که برای ”توبه کردن» به مراسم ۱۳آبان روز دانشآموز برود و در مقابل مردم بهاصطلاح توبه کند.
روز ۱۳آبان او را به مراسمی که حدود ۲-۳هزار نفر از مردم مرودشت جمع شده بودند میآورند و پشت میکروفون قرار گرفته و پس از مقدمات میگوید: «مردم میدانید کسانی که اعدام میشوند یا در زیر شکنجه کشته میشوند و یا در میدانهای تیر مقابل جوخه اعدام قرار میگیرند چه کسانی هستند؟ اینها مجاهدین خلق بهترین فرزندان و پاکترین فرزندان خلق هستند اینان یاران حسین (ع) میباشند و»...
پس از این جملات افراد سپاه که آنجا بودند روی سر او ریخته و او را مضروب کرده و میبرند، مردم حیرتزده از قهرمانی این فرزند خلق صحبت کرده و تعداد ۲۰-۳۰ نفر از مزدوران زن و مرد وابسته به رژیم شعار مرگ بر عباس هاشمزاده میدهند.
اما دیگر کار از کار گذشته بود و عباس چون تیری بر قلب دشمن خدا و خلق فرود آمده بود، پس از این جریان او را به زندان سپاه در شیراز فرستادند و زیر وحشیانهترین شکنجهها قرار دادند.
در این مدت بازجویی و شکنجه روی او انجام میگرفت تا اینکه در تاریخ ۴آذر۱۳۶۰ خانواده شهید با بردن ۵هزار تومان پول جنازه شهید را تحویل گرفتند و به مرودشت منتقل نمودند. تشیع کنندگان با ۱۵ اتومبیل پیکر پاک عباس را همراهی میکردند تا به خاک سپارند.
روز ۵آذر همه مردم مرودشت از اعدام عباس مطلع شده بودند و غبار غم چهرهٔ مردم را فراگرفته بود.
زمانی که جنازه شهید به مرودشت رسید مردم دستهدسته بسوی قبرستان روانه شدند، دو مینیبوس حامل چماقداران وابسته به رژیم و یک وانت حامل چماق، ماشین سپاه و تعدادی سواری که مزدوران رژیم و عناصر سپاه را حمل میکردند وارد قبرستان شد.
چماقداران و پاسداران علیه مجاهدین شعار میدادند اما مردمی نیز که به تشیع پیکر عباس آمده بودند، در مقابل آنها شعار میدادند که منجر به شکست مزدوران شد.
عباس در وصیتنامهاش نوشته بود: «من یک مجاهد خلق هستم و تا آخرین لحظهٔ اعدام هم مجاهد خلق میباشم و این راه را از صمیم قلب ادامه داده و تا لحظه شهادت در این راه میروم».
عباس در آخرین برخوردش به یکی از بچهها گفته بود که: «من هیچگاه آرزوی مردن را نمیکنم و دوست دارم پیروزی خلقم را ببینم ولی اگر مُردم جنازهام را از اول مرودشت تا آخر مرودشت با آرم سازمان تشیع کنید».
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org