زندگینامه شهید
خاطرات
خاطرهای از همرزمان عباس هاشمی
سال۶۱ در مرودشت فارس ۵دبیرستان پسرانه و دو دبیرستان دخترانه در شهر وجود داشت و من آنموقع سال آخر دبیر ستان را میگذراندم، رژیم برای اینکه دانشآموزان زهر چشم بگیرد یک روز تمامی دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه و پسرانه شهر را را در در مدرسه ما که قبلاً نامش مهدی رضایی بود و بعداً به اسلامی منش تغییر نام یافته بود جمع کرد.
بسیجیها یک دانشآموز را آوردند و وانمود کردند او توبه کرده و میخواهد از مجاهدین ابراز ندامت کند، من اسم کامل او را نمیدانستم و فقط به نام عباس میشناختم بعداً متوجه شدم نام او عباس هاشمی است.
وقتی او پشت میکروفون قرار گرفت خطاب به دانشآموزان گفت میدانید رهبر شما چه کسانی هستند؟ و خودش پاسخ داد رهبر شما بچههای ۱۴ و ۱۵سالهای هستند که یکی یکی در زندانها اعدام میشوند.
او در حالی این حرف را زد که هیچکس انتظار نداشت از آرمانش دفاع کند و پس حرف عباس دختران حاضر در مدرسه گریه میکردند و پسران نیز از شجاعت و شهامت عباس مات و مبهوت مانده بود. چرا که در آن لحظه کسی انتظار چنین شهامتی از او نداشت که از آرمانش دفاع کند.
پس از سخنان عباس ناظم مزدور مدرسه با سیلی بهصورت او زد و در خارج شد، پاسداران و بسیجیها به سمت عباس رفتند و او را دستگیر کردند.
بعد از مدتی من در مرودشت نبودم بعداً که برگشتم و از وضعیت او جویا شدم متوجه شدم رژیم او را اعدام کرده است.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org