زندگینامه شهید
طیبه حیاتی در سال۱۳۴۲ در تهران به دنیا آمد. در زمان شاه بهدلیل وضعیت خانواده و آشنایی و ارتباط با خانواده زندانیان سیاسی، در محفلها و انجمنهای محلی که جنبه سیاسی نیز داشت شرکت داشت در جریان قیام ضدسلطنتی در تظاهرات شرکت فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی با باز شدن ستاد بنیاد علوی در این ستاد فعالیت میکرد. از همان زمان که دانش آموزی بیش نبود، روحیه مقاوم و منعطف او برای همه دوستانش شاخص بود. با شکلگیری انجمنهای دانش آموزی در ارتباط با این انجمن ها قرار گرفت و بیشتر با اهداف سازمان مجاهدین خلق آشنا شد او میلیشیایی پرشور و مقاوم و سازشناپذیری شد که در خرداد ۱۳۶۱ توسط پاسداران حاکم دستگیر شد و به زیرشکنجه برده شد. او را چنان شکنجه کرده بودند که بعد از آزادی از زندان آثار آن روی بدنش بود و از آن رنج میبرد. در زندان به ۱۲سال زندان محکوم شد... او تا سال۱۳۶۳ در زندان اوین بود. سپس به زندان قزلحصار منتقل شد.
پس از طی پروسه زندان از زندان آزاد میشود. بیتابانه دنبال وصل به سازمان بود و میگفت هر طور شده باید بروم دیگر نمیتوانم تحمل کنم. با روحیه مقاوم و جسوری که داشت موفق میشود که وصل شود. اما تلفن وی در کنترل سپاه بوده وقتی به قصد پیوستن با سازمان به همرزمان دیگرش حرکت میکند هنگام خروج از کشور در زمستان ۶۷ مجدد دستگیر و به زندان اوین منتقل میشود. او را مورد شکنجههای وحشیانه قرار میدهند. تا مدتی کسی از دستگیری وی اطلاع نداشت. از محل نگهداری او خانوادهاش اطلاع نداشتند. سرانجام در مرداد ۶۸ این مجاهد دلاور به جوخه اعدام سپرده میشود.
بنابه اظهارات نزدیکانش، از اوین به والدینش تلفن زده و گفتند برای دخترتان لباس بیاورید. وقتی خانواده به زندان مراجعه کردند به آنها گفته شد که طیبه اعدام شده است. اما جسدش را تحویل خانواده ندادند و پدر و مادرش هنوز از محل دفن فرزندشان مطلع نیستند. آنها از خانواده دیگر زندانیان شنیده بودند که طیبه در بند پنج زندان اوین زندانی بوده که گفته میشود هیچ ملاقاتی به زندانیان این بند داده نمیشد.
لازم به ذکر است که طیبه شهید از زمره مجاهدانی بود که در جمعآوری و تکمیل اسامی و عکسهای شهیدان در ایران فعال بود و خود را دادخواه شهیدان دانسته و با شروع قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷، با تلاش فراوان توانست اولین عکسها از سربدار شدن مجاهدان در قتلعام، را بهدست سازمان برساند. و سرانجام خود نیز در همین مسیر دستگیر و به کاروان شهیدان پیوست.
طی مدتی که از زندان آزاد شده بود و دنبال وصل به سازمان بود رادیو مجاهد را گوش میکرد و مطالب آنرا دستنویس کرده و پخش میکرد همچنین توانسته بود عکس حلقآویز شدن شهدای مجاهد در عملیات فروغ جاویدان که در شهرهای مرزی صورت گرفته بود از یک عکاسی که رژیم برای چاپ داده بود بهدست آورده و به سازمان برساند.
یکی از هم بندیهایش در یادآوری خاطراتی از طیبه میگوید:
چهره آرام و متین و مهربان او را هیچگاه فراموش نمیکنم. بسیار منضبط و در عینحال چابک و با صلابت بود. از سال۱۳۶۱در بند ۲۴۰ پایین اوین تا آخرین دیدار که با او بندهای آسایشگاه اوین هم بند بودم در انجام کارگری بند با هم در یک تیم بودیم. آرام و متین و متواضع و فروتن و کم حرف و پر عمل بود. برای هم بندیهایش مایهگذار بود. بسیار رازدار و دوست داشتنی بود. در ماه رمضان همیشه به یاد قرآن خواندنها و نمازهای او که با آرامش خاصی نماز میخواند هستم.
طیبه مقاوم و استوار بر سر آرمان رهایی مردم ایران ایستاد و جاودانه شد و یاد و راهش در جنبش دادخواهی شهیدان راه آزادی، تا سرنگونی این رژیم ضدبشر آخوندی ادامه دارد و میتوان و باید آمران و عاملان این جنایت هولناک را بهدست عدالت سپرد نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.
یادش گرامی و راهش در جنبش دادخواهی ادامه دارد
خاطرات
بیکران بر تمامی شهدا و اسیران در راه صلح و
آزادی خلقها، بهخصوص میهنم ایران
یا ایهاالذین آمنو و... . . وجاهدو فی سبیل الله... بامواللهم و... ... . . کنتم تعلمون ۴۱ سوره توبه
ای کسانی که ایمان آوردید که ... مبارزه کنید در راه خدا با مال و جان و... خویش... برای شما اگر که بدانید و آگاه باشید.
اینجانب طیبه حیاتی با اعتقادی راسخ به ایدئولوژی سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران و اهداف آن... تا پیاده کردن جامعه بیطبقه توحیدی و محو استثمار... قدم برداشتهام تا شاید لیاقت آن را پیدا کنم که رهرو راه حنیفها باشم.
پس از گذراندن ۶سال اسیر... در دست دژخیمان پلیدی خون خمینی، بار دیگر پس از خلاصی از زندان در معرض آزمایش الهی قرار گرفتم و میبایست به عهد و پیمان خویش با تمام عزیزانی که ستاره سرخی شدند بر فراز آسمان و سلاحشان را به ما سپردند، وفا کنم.
باید انتقام خونشان را از این دژخیم خون آشام، و این دجال زمان بگیرم و در راه عشق به آزادی وطنم نمیتوانستم توقف را جایگزین حرکت زیبای تکامل بکنم، بنابراین تصمیم گرفتم پا از دایره اختناق این سد کنندگان راه تکامل بیرون نهاده و برای رهایی خلقمان از زنجیر اسارت این مرتجعین و مزدوران تاریخ به ارتش آزادیبخش ملی ایران به رهبری برادر مجاهد مسعود رجوی بپیوندم تا دین خود را به خدا و خلق ادا... کنم. و اگر لیاقت و شایستگی آن را پیدا کردم و در این راه بهشهادت رسیدم. .
باشد که خون من و دیگر همرزمان مجاهد بیداری وجدانها را به همراه آورد و با رود خروشان خونینکفنان مجاهد پیوند خورده و گرمی و... این شط جاری شده گلولهای میشود بر سینه این پیرکفتار و بیشرمان رژیم خمینی، این دشمن ضدبشری.
ایمان دارم که حق پیروز است و باطل رفتنی... آری خلقهای تحت ستم به آزادی دست خواهند یافت و این پیشتازان و آگاهان جامعه هستند که با درک مسئولیت کنونیشان از مرحله آزمایش سربلند بیرون آیند...
به امید روزی که پرچم صلح و آزادی بر بام خانههای وطنم برافراشته شود.
با درود بیکران به سازمان مجاهدین خلق ایران
و با ایمان به سرنگونی رژیم خمینی
دستخط وصیت نامه مجاهد شهید طیبه حیاتی
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org