زندگینامه شهید
سیدرضا هدایتی در سال ۱۳۳۹ در لاهیجان بهدنیا آمد. وی تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد. با شروع قیام مردم علیه نظام شاه خائن، رضا نیز مانند میلیونها جوان ایرانی، در تظاهراتها شرکت داشت و با نام و شهدای سازمان مجاهدین آشنا شد.
پس از پیروزی انقلاب و بارز شدن ماهیت ضدمردمی خمینی، وی که در جستجوی مسیر درستی برای تحقق اهداف انقلاب ضدسلطنتی بود، آن را در راه و آرمان سازمان پیدا کرد.
پس از آن رضا بهعنوان یک هوادار پرشور سازمان، فعالیت خودش را در تهران و در ارتباط با انجمن محلات ونک شروع کرد.
یکی از همرزمانش که در آن سالها در کنار رضا فعالیت داشته نوشته است: «رضا یکی از زحمتکشترین نفرات در دکه نشریه و کتاب بود. محل فعالیت او بیشتر در خیابان ستارخان تهران بود. او بهدلیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوادهاش، با درد اقشار محروم آشنا بود. بهرغم اینکه بهدلیل کهولت سن پدرش و مشکلات جسمی او، کارهای مغازه پدرش هم با او بود اما همواره با نشاط و سرحال و بسیار فعال بود بهنحوی که از این نظر الگوی سایرین بود. او در همه میتینگها و فعالیتهای مجاهدین فعالانه شرکت داشت».
رضا که در تظاهرات ۳۰خرداد ۱۳۶۰ شرکت داشت، پس از شروع مبارزه مسلحانه انقلابی به زندگی مخفی روی آورد، اما بفاصله کوتاهی توسط پاسداران جنایتکار خمینی دستگیر و روانه شکنجهگاه شد. پس از دوره بازجویی و شکنجه، به ۱۵ سال زندان محکوم گردید.
دوران زندان رضا، جلوه دیگری از روحیه و رزمآوری و مقاومت و ایستادگی این مجاهد دلیر بود.
یکی از همبندان رضا در این رابطه اینطور نوشته است:
«در سال ۶۱ در بند ۳ واحد ۱ زندان قزلحصار با مجاهد شهید رضا هدایتی با هم بودیم. خندههای بلندش در عین مهربانیش، آرام بخش بسیاری از دردها بود. بعد از دوران طولانی انفرادی، یک بار دیگر، در فرعی مقابل ۱۶ زندان گوهردشت بهم رسیدیم. در اولین ملاقات وقتی از طرف خانوادهاش پیراهنی برای او فرستاده بودند با دست و دلبازی تمام، آن را بهمن هدیه داد و هر چه گفتم خودت هم که به آن نیازمندی، قبول نکرد.
رضا نسبت به مواضع ایدئولوژیک سازمان بسیار متعهد و محکم بود. او پیوسته در دفاع از آرمانهای سازمان رنگ صورتش سرخ و آتشین میشد.....»
یکی دیگر از همبندان سابق رضا در رابطه با این مجاهد سرفراز نوشته است:
«سیدرضا از بچههایی بود که دربند ۳ واحد یک زندان قزلحصار، بهعلت موضعگیریهای مقاومش توسط حاج داوود به زیر هشت کشیده شد و بعد از تهاجم پاسداران و زیر ضرب گرفتن مداوم او، به بند بیآب منتقل و بعد هم به زندان گوهردشت منتقل گردید. روحیه تزلزلناپذیر او از لبخندهای همیشگیاش بارز بود. تمام دوره انفرادی ۲سال و نیم خود را با شهامت طی کرد و بهرغم اینکه غده ناشناختهای در ران پایش او را اذیت میکرد هیچگاه نزد بچهها لب به ابراز درد نمیگشود. برای درمان آن غده که خطرناک مینمود خیلی با پاسداران کلنجار رفت، ولی هیچ اقدام مؤثری نکردند... . . رضا از تواضع خاص خودش برخوردار بود. ضمن اینکه مرزبندیهای قاطعی با رژیم و زندانبانان داشت...» .
وی پس از قزلحصار به زندان گوهردشت فرستاده شد و نهایتاً به زندان گیلان منتقل گردید.
سرانجام دژخیمان خمینی این مجاهد دلیر را بهدلیل استواری بر مواضع انقلابی و مجاهدیاش در جریان قتلعام سال ۱۳۶۷ به همراه هزاران مجاهد سر موضع دیگر سربدار کردند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید