زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه : ۵۱ تا۵۴/ ۳سال
نحوه شهادت : زیرشکنجه
مجاهد خلق محمد هوشیار در سال۱۳۳۲ در خانوادهای متوسط در شهر همدان متولد شد. دوران تحصیلات خود را در این شهر سپری نمود و در سال۱۳۵۱ وارد دانشگاه اهواز شد.
ورود به دانشگاه سرآغازی بود برای ورود محمد به مبارزه علیه ظلم و استبداد سلطنتی، در همین زمان بود که او که به مشکلات و دردهای جامعه آگاه شده بود، پیگیرانه وارد فعالیت علیه رفع این نابرابریها شد.
در سالهای اول دانشکده بهدلیل مبارزه برعلیه رژیم شاه از دانشکده بهمدت یک ترم اخراج شد.
وی در سال۵۴ بهعلت شرکت در تظاهرات دانشجویان علیه نظام شاه توسط ساواک همدان دستگیر شد. و بهمدت ۱۵ماه را در زندانهای اوین تهران و کارون اهواز با تحمل سختترین شکنجهها گذراند. شکنجههای وحشیانهای که ساواک شاه برای گرفتن اطلاعات بر محمد وارد کردند، آثارش تا زمان شهادتش در زمان خمینی بر جسم و جانش باقی بود و با درمانهای مستمر هم علاج نشد.
بزرگ منشی و فروتنی به او اجازه نمیداد که از شکنجههای خود بگوید اما از شکنجههای ساواک و شلاق زدنهای بیوقفه آنها علیه زندانیان همه جا پرده بر میداشت.
پس از آزادی از زندان و قبل از سرنگونی شاه، محمد که از تحصیل محروم شده بود به همدان بازگشت و در آنجا به مبارزهاش با عزمی استوارتر ادامه داد تا آن که مجدداً دستگیر شده و به زندان کمیته مرکزی ساواک در تهران منتقل شد و باز هم در معرض وحشیانهترین شکنجههای مزدوران ساواک قرار گرفت و بعد از تحمل سه ماه زندان انفرادی در کمیته به زندان قصر منتقل شد. در آنجا بود که با مجاهدین جان بر کف از نزدیک آشنا شد و با اعتقاد راسخ به آرمانهای توحیدی آنها سوگند وفاداری به راه مجاهدین و راه رهایی خلق محروم خورد.
محمد پس از آزادیاش از زندان شاه خائن، در سال۵۶ به اهواز رفت و به افشاگری رژیم شاه پرداخت و با شروع قیام سال۵۷ مجدداً به همدان بازگشت و در سازماندهی جوانان شهر و برپایی تظاهرات ضد رژیم نقش ارزندهای ایفا نمود.
محمد مجاهدی شورشگر و توانمند بود و در تمام طول عمر کوتاهش با لحظه لحظههای پر از رنج و اسارت و زندان، آگاهانه و مصمم و هوشیار برخورد کرد و قیمت آنرا هم پرداخت.
وی بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در اوایل سال۵۸ به دانشگاه اهواز رفت و به فعالیتهایش ادامه داد و مسئول کتابفروشی طالقانی در اهواز شد.
محمد قهرمان بارها بر اثر مقاومت دلیرانه خود سبب خنثی شدن حملات وحشیانه چماقداران ارتجاع گردید و چندین بار به زندان افتاد.
در جریان سیل خوزستان، محمد از فعالان اکیپهای کمکرسانی مجاهدین خلق در اهواز بود و با شروع جنگ نیز همراه یکی از تیمهای پزشکی مجاهدین خلق در اهواز تمام وقت خود را صرف رسیدگی و مداوای هموطنان عرب محلات عرب نشین و محروم اهواز نمود و به همین دلیل بود که وقتی ارتجاع تنگنظر خمینی صفت؛ محبوبیت مجاهدین را در بین تودهها مشاهده کرد؛ با یک یورش وحشیانه به چادر مجاهدین محمد را دستگیر نمود و پس از انتقال به سپاه بر اثر ضربوشتم و شکنجههای وحشیانه پاسداران کلیهاش دچار پارگی و خونریزی شدید گردید و بناچار توسط خود سپاه اهواز به تهران منتقل و در بیمارستان بستری شد.
با وجود ضعف جسمی شدید ولی با ایمانی استوار بهرغم محاصره شدید بیمارستان، موفق به فرار از چنگال دژخیمان خمینی شد و از این تاریخ بهطور مخفیانه به انجام وظایف مجاهدی و مردمی خود ادامه داد تا اینکه در مهرماه ۶۰ در شهر بروجرد شناسایی و دستگیر شد و به اهواز منتقل گردید
محمد در حالیکه آثار شکنجههای دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری شیخ بر بدن داشت زیرشکنجه وحشیانه
دژخیمان خمینی به فاصله کوتاهی بعد از دستگیری در تاریخ ۱۴مهر۶۰ بشهادت رسید.
و این شیخ بود که شکنجههای ناتمام ساواک شاه مستبد را با جنایتی دیگر به اتمام رساند و اثبات کرد که در ستمگری و شکنجه دو روی یک سکهاند.
محمد در بخشی از وصیت نامهاش چنین نوشته است:
در شرایطی که رژیم خونخوار و وحشی خمینی دستهدسته بهترین جوانان خلق را به جوخههای اعدام میسپارد بر اساس مسئولیت با تمام نیرو از مجاهدین خلق حمایت نموده و با افتخار به هواداری تنها پیشتازان نبرد انقلابی حاضر و آماده شهادت در این راه باشم باشد تا با سرنگونی ارتجاع خود آشام تودههای محروم ما بار دیگر برای همیشه روی آزادی و استقلال را ببینند. مرگ بر خمینی-درود بر رجوی
نام پرافتخار محمد گرامی و راهش پر رهرو و جاودان باد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید