زندگینامه شهید
عباس حسینی در سال ۱۳۳۲ در تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه و گرفتن دیپلم وارد درس طلبگی شد. وی که در دوران دبیرستان به مسایل سیاسی آشنا شده بود، در دوران طلبگی با سازمان مجاهدین و آرمان آن آشنا شد. بهدلیل فعالیتهای سیاسی که عباس در نظام سلطنت داشت در سال ۱۳۵۴ دستگیر شد و مدتی را زیر بازجویی و شکنجه قرار داشت. سپس به زندان قصر منتقل شد و در بیدادگاه نظامی شاه خائن به ۱۰ سال زندان محکوم گردید.
با توجه به همزمانی این دوران، با ضربه اپورتونیستهای چپنما به سازمان، فشار ساواک بر هواداران سازمان زیاد بود. اما عباس این دوران را سرفرازانه پشت سرگذاشت.
وی در زندان در برابر جریان خائن اپورتونیستی و نیز مرتجعان قاطعانه ایستاد به همین دلیل مورد خشم شدید آنها قرار داشت. عباس به بهترین شکل از دوران زندان برای فراگیری آموزشهای سازمان سود برد تا آن که به یمن قیام مردم ایران عباس در نظام حاکم در سال ۵۷ همراه با سایر مجاهدان از زندان آزاد شد. پس از آزادی به صفوف قیام خلق پیوست و در پیشبرد تظاهرات مردم تا سرنگونی نظام شاهنشاهی نقش فعالی ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب، سازمان عباس را به شهر گرگان فرستاد. وی در آنجا در قسمت اجتماعی بخش شهرستان وارد فعالیت شد. با توجه به آشنایی وی با محیط آنجا، خیلی سریع توانست مواضع انقلابی سازمان را برای جوانان و مردم تشریح کند و جوانان هوادار را آموزش و سازمان بدهد. فعالیتهایی که خشم مزدوران و مهرههای وابسته به حاکمیت ارتجاعی را نسبت به وی برانگیخت.
عباس که مانند سایر مجاهدان بعد از سی خرداد ۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی به زندگی مخفی روی آورده بود در روز ۳۱تیر ۱۳۶۰ هنگام تردد در یکی از شهرهای شمال شناسایی و دستگیر شد.
پس از دستگیری شدیداً زیر شکنجه قرار گرفت. اما عباس همچون کوهی استوار در برابر دژخیمان خمینی ایستاد و در زندان هم بر مواضع مجاهدیاش پا برجا ماند و آنها را تبلیغ میکرد.
وی در سه نامهیی که برای خانوادهاش طی مدت زندانی بودنش فرستاد ضمن شکرگذاری خودش در برابر ابتلائات و آزمایشات، همواره آنها را با یادآوری صحنه کربلای حسینی به سعه صدر انقلابی و شکیبایی و مقاومت فرامیخواند.
سر انجام این مجاهد قهرمان را در سحرگاه اول آذر ۱۳۶۰ در گرگان، به همراه تعداد دیگری از مجاهدین زندانی به جوخه تیرباران سپرده و بهشهادت رساندند.
دژخیمان خمینی پس از شهادت عباس، خانوادهاش را برای تحویلگیری پیکر وی فراخواندند اما بهرغم ۵ روز دوندگی و تهیه تمام مقدمات قانونی توسط خانواده، دژخیمان پیکر عباس را تحویل خانوادهاش ندادند.
عباس قهرمان در وصیت نامهاش پس از ادای شهادتین و آیاتی چند از قرآن کریم، هدف از بعثت انبیاء را تشریح کرده و یادآوری نموده بود که در دنباله تحقق همان آرمان، در سال ۴۴ سازمان مجاهدین خلق ایران بنیانگذاری شد و در زمان حاضر (آذرماه ۶۰) برادران مسعود و موسی رهبری جنبش را برای سرنگونی و مرگ محتوم ارتجاع هزار و چند ساله خمینی جلاد، به عهده دارند، و در پایان با نوشتن مرگ بر خمینی-درود بر رجوی، وصیتنامهاش را به پایان رسانده بود.
سران شکنجهگر زندان با خواندن وصیتنامه پرشور وی برآشفتند و با زدن مهر مرتد بر پایین وصیتنامه وی از تحویل جسد خودداری کردند و بدن پاکش را درپارک جنگلی النگدره به خاک سپردند.
دژخیمان رژیم که با تأخیر ۵ روزه خبر اعدام وی را اعلام کردند، نه تنها محل دفن را به خانوادهاش نشان ندادند بلکه زمانی که مادر داغدارش برای یافتن قبر وی به آنها مراجعه کرده بود وی را دستگیر و به مدت ۶ماه زندانی کردند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
پارک جنگلی النگدره