زندگینامه شهید
سید اسماعیل حسینی در سال۱۳۳۷، در تهران به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم در بیمارستان سینا در تهران مشغول به کار شد.
پس از قیام ضدسلطنتی، با دیدن خیانتهای خمینی و آخوندهای حاکم به آرمانهای انقلاب ضدسلطنتی، همه امید و آرزوهای خود را برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی در سازمان مجاهدین خلق ایران یافت.
وی از سال۱۳۵۸، بهعنوان مجاهدی پرشور و رزمنده، فعالیت مبارزاتی خود را با انجمن محلات تهران آغاز کرد.
در موج دستگیریهای سال۱۳۵۹، در آبانماه همان سال دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. روحیه سرزنده و شاداب به همراه مناسبات گرم و صمیمی وی در زندان زبانزد یاران همرزمش بود.
اسماعیل در روز ۱۰تیر ۱۳۶۰ بهدنبال هجوم وحشیانه گروه ضربت با سردمداری لاجوردی جنایتکار به همراه بقیه اعضای تشکیلات مجاهدین در بند ۳ اوین، به زندان قزلحصار واحد ۳ بند دو منتقل شد. وی در زندان قزلحصار، مسئولیت تأمین امکانات تشکیلات زندان را به عهده داشت.
اسماعیل در شرایط سرکوب وحشیانه سردژخیم جنایتکار حاج رحمانی، با کمترین امکانات و با شور و اشتیاق مثال زدنیاش، تمام تلاش خودش را برای تأمین نیازهای ابتدایی همرزمانش پیش میبرد. بهدلیل همین روحیه مقاوم و تاثیراتی که در جمع زندانیان داشت و ایستادگیش در برابر شکنجهگران و دژخیمان، پیوسته در صف اول اذیت و آزار و شکنجه زندانبانان و بازجویان قرار داشت. چنانچه کمتر از یک ماه پس از انتقالش از اوین به قزلحصار، در شب ۷مرداد، همراه با تعدادی دیگر از زندانیان مجاهد، به بندهای مجرد منتقل شد.
پس از به هلاکت رسیدن دستغیب، امام جمعه خمینی در شیراز، اسماعیل قهرمان از جمله اولین مجاهدینی بود که به نردههای زیر هشت زندان قزلحصار بسته شد و زندانبانان وحشی تحت فرماندهی حاج داوود، تمام بدن او را زیر ضربات کابل، کبود کردند. حاج داوود از مجاهدان در زنجیر و از جمله اسماعیل میخواست که علیه ارزشها و آرمانهای سازمان موضعگیری کنند اما اسماعیل قهرمان حسرت یک کلمه علیه سازمان را بر دل این دژخیم گذاشت.
قبل از انتقالش در تاریخ ۲مهر ۱۳۶۱ از قزلحصار به زندان گوهردشت، بارها به بهانههای واهی توسط جلاد حاج داوود رحمانی و پاسداران زنجیریاش زیر ضربات سنگین کابل قرار گرفت، اما این مجاهد سرفراز با مقاومت جانانه خود، درسی ماندگار از عزم و اراده و وفا به پیمان را به پاسداران ظلمت و تباهی داده و همه آنها را به عجز واداشته بود.
اسماعیل در زندان گوهردشت مدت ۳۰ماه در زندان انفرادی بود. یکی از همرزمان اسماعیل که در آن سالها با اسماعیل همبند بوده نقل میکند که «اسماعیل در آن تاریخ آنقدر لاغر و تکیده شده بود که به سختی قابل شناسایی بود. وقتی زندانیان در مهرماه ۱۳۶۵، دست به اعتصاب غذا میزنند، اسماعیل را زیر سنگینترین شکنجهها میبرند تا او را مجبور کنند تا در مقابل شکنجهگران سر خم کند ولی این مجاهد دلیر زیر همه فشارهای طاقتفرسا، با مقاومت جانانه، از خود حماسههای مقاومت و پایداری بیاد ماندنی برجا گذاشت».
یکی دیگر از همبندان وی در آن سالها، گفته است: «وقتی آخرین بار در بهمنماه ۱۳۶۵، اسماعیل را در زندان و در بند عمومی دیده اسماعیل به او میگوید «اگر آزاد شدی و موفق شدی به سازمان وصل شوی به مسعود بگو که اسماعیل در وفا به پیمان تا آخرین نفس و قطره خون استوار ایستاده است».
اسماعیل، بارها در زندان به همرزمان مجاهدش گفته بود دست آخر خمینی ما را تحمل نخواهد کرد یا مجبور میشود همه ما را آزاد کند و یا همه ما را از بین خواهد برد.
وی که در سال۱۳۵۹ دستگیر شده بود و فقط ۶ماه حکم زندان داشت، سرانجام در مردادماه ۶۷ در جریان جنایت قتلعام بهدلیل ایستادگی بر سر آرمان و مواضع مجاهدیاش به همراه سایر یاران سر موضع، اش به دست دژخیمان خمینی سربدار شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید