زندگینامه شهید
مجاهد شهید سید محمود حسینی دهبنه در سال۱۳۳۹ در روستای کوچکی بهنام دهبنه در اطراف لنگرود متولد شد، وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر به پایان رساند و در جریان قیام ضدسلطنتی فعالیت سیاسی را آغاز کرد.
او در سال۵۷ توسط شهربانی لنگرود دستگیر و بهخاطر داشتن مقالهیی بر ضد رژیم شاه، مدت سه روز زیر ضربات چماق و باتون مزدوران رژیم قرار گرفت، طوری که از شدت ضربات بیهوش میشد و دوباره او را بهوش میآوردند، سپس او را به ساواک لاهیجان منتقل کرده و بعد با بدنی کبود و ورم کرده آزاد شد.
بعد از قیام ۲۲بهمن به مجاهدین پیوست چرا که او آرمانش را در آن و سازمان مجاهدین خلق را حامل اسلام انقلابی میدید، محمود در نامهیی به یکی از بستگانش نوشت: ”من افتخار میکنم که هوادار سازمان مجاهدین خلق هستم و سعی میکنم طوری زندگی نکنم که تنها نام میلیشیا را بر دوش خود بکشم... نمیدانی موضعگیریهای سازمان چه تودههای وسیعی را دور خود گرد آورده است. “
محمود یکی از اولین کسانی بود که به انجمن جوانان مسلمان لنگرود پیوست و در قسمت تبلیغات، با دیگر خواهران و برادران میلیشیا همکاری فعال داشت.
از همان زمان مزدوران خمینی جنایتکار بر ضد او موضع گرفته و او را تهدید به مرگ میکردند، طوری که اگر شبی دیر میکرد همه افراد خانه نگران و منتظر خبر بدی بودند، اما با تمام تهدیدها او هیچوقت دست از مبارزه نکشید و بر فعالیتش افزود.
بعضی شبها که به روستا میرفت تا دیر وقت با دیگر خواهران و برادران بیدار بودند و نشریات و کتابهای سازمان و نهجالبلاغه میخواندند و صبح زود نماز میخواندند و ورزش میکردند و از آنجا به شهر برمیگشت.
در جریان انتخابات ریاستجمهوری برای تبلیغ به نفع برادر مجاهد مسعود رجوی، او اغلب کارها را که در ساختمان انجمن امکان انجام آنها و جود نداشت، با کمک افراد فامیلش در روستا انجام میداد.
یکی از آنها پسر عمه او رضا بود که در سن کمتر از ۱۵سال با پایداری در مقابل دژخیمان خمینی، بر آرمانهای سازمان ایستاد و به آنها نه گفت و شهادت را با آغوش باز پذیرفت.
از سال۱۳۵۹ فعالیت محمود دو چندان شد و بهطور تمام وقت در اختیار انجمن قرار داشت، و او دیگر میلیشیایی بود که به سازمانش تعلق داشت و نه به خودش، چرا که راهش را انتخاب کرده بود.
پس از ۳۰خرداد ۶۰ محمود متناسب با شرایط جدید مبارزه به فعالیتهای انقلابیاش ادامه د اد، و سرانجام بعد از چندین ماه که مزدوران خمینی دنبالش بودند، در رشت دستگیرش کردند، اما او را نشناختند.
یک پاسدار جلاد از لنگرود بهنام ”بلوکی“ که در تعقیبش بود او را شناسایی کرد، و بعد از ۸روز اسارت در روز ۱۹شهریور ۱۳۶۰ به جوخه اعدام دژخیمان خمینی سپرده شد.
جسد محمود را به خانواده تحویل دادند و آنها نیز برای آخرین بار پیکر گلولهباران شده او آخرین وداع را کردند، اما مزدوران خمینی رذل و خونآشام اجازه ندادند آنها جسد را به لنگرود ببرند، و خانواده به ناگزیر شد او را در قبرستان رشت به خاک بسپارند.
روز ۲۲شهریور در ورق پاره کیهان اسم او در لیست اعدام شدگان بجرم! فعالیت شدید در قسمت تبلیغاتی سازمان در رشت و لنگرود و اختفای اطلاعات سازمان و رابطه داشتن با هواداران سازمان اعلام شد.
او به جرم اتهاماتی اعدام شد که بیشک سند افتخار او و همرزمانش بود، سندی که نشان میدهد محمود در برابر رژیم ضدانقلابی و ضدخلقی خمینی خائن ساکت ننشست و به میدان مبارزه رفت. او با شهادت خود ولایت فریب سفیانی خمینی را برملا و حقانیت سازمان را به اثبات رساند.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org