زندگینامه شهید
مجاهد شهید محمد مهدی ابراهیمپور میلیشیای فعال و دلیر گرگان و دومین شهید خانواده ابراهیم پور، به همراه خواهر و برادرانش فعالانه در جریان قیام ۵۷ شرکت داشت.
او در تظاهرات ۵آذر سال۵۷ هنگامیکه مزدوران شاه خائن در گرگان مردم را هدف رگبار گلولهها قرار داده بودند، در کمکرسانی به مجروحان و تهیه دارو و امکانات برای آنها از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد.
پس از پیروزی قیام مهدی به صفوف هواداران سازمان پیوست، و در تمام فعالیتهای میلیشیای مجاهد خلق از قبیل فروش نشریه، حفاظت از ستادها و مراکز فعالیت سازمان و نیز فعالیتهای گسترده دوران کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی در انتخابات ریاستجمهوری و... شرکت داشت.
مهدی در روز ۱۳آبان۵۹ هنگامیکه در رابطه با جریان محاکمه مجاهد شهید محمدرضا سعادتی در یک مرکز تبلیغاتی خیابانی مجاهدین در یکی از خیابانهای گرگان علیه رژیم افشاگری کرد، توسط پاسداران مزدور دستگیر و در مرکز سپاه تحت شکنجه قرار گرفت، طوری که دستش در اثر شدت ضربات وارده شکست.
دژخیمان او را تا ۱۸روز بدون معالجه در زندان سپاه نگهداشتند و هنگامیکه او را به بیمارستان بردند، پرشک معالج با تعجب از او پرسیده بود: چطور ۱۸روز با استخوان شکسته مقاومت کردهای؟ و مهدی پاسخ داده بود: ”دست شکسته که هیچ، مجاهد با دست و پای قطع شده نیز مقاومت میکند“ .
بهدنبال اعتراضات مکرر و گسترده مادران مجاهد گرگان، سرانجام مهدی و سایر همرزمانش پس از ۲۵روز از زندان آزاد شدند. او هنگام ورود به مدرسه مورد استقبال شدید دوستان و همکلاسیهایش واقع شد.
مقامات مزدور مدرسه که قادر به تحمل ادامه تحصیل و فعالیت او در آنجا نبودند، او را پس از تهدید و تطمیع بسیار در انتخاب بین ”درس خواندن بدون هیچگونه فعالیت سیاسی و یا اخراج از مدرسه“ مخیر کردند، و مهدی قاطعانه به آنها جواب داد تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک صفوف مجاهدین و سکوت در برابر ارتجاع حاکم نخواهد شد.
پس از ۳۰خرداد۶۰ مجاهد شهید محمد مهدی ابراهیم پور در چند فعالیت انقلابی در گرگان شرکت کرد. این رزمنده مجاهد خلق همچون هزاران میلیشیای دلیر دیگر، صبورانه با مشکلات و محدودیتهای شدید پس از ۳۰خرداد۶۰ برخورد میکرد و آنرا بخشی از الزامات مبارزهیی چنین گسترده و خونین میدانست.
او در ماه رمضان سال۶۰ بسیاری روزها با تکهای نان و جرعهای آب افطار میکرد و بسیاری شبها بدون اینکه سرپناهی داشته باشد، در پارکها و یا زیر ماشینها شب را به صبح میرسانید.
در مرداد ماه سال۶۰ مهدی در خیابان دستگیر شد و مدت ۳ماهونیم تحت شدیدترین شکنجهها قرار داشت. وی سرانجام نیمهشب ۲۶آبان ۶۰ قهرمانانه در زندان بشهادت رسید.
ماجرای تیرباران و چگونگی دفن پیکر خونین مهدی، یکی از هزاران نمونه رذالتها و شقاوتهای دژخیمان خمینی است.
مزدوران بیشرمانه در جواب والدین او که بعد از اطلاع از اعدام فرزندشان به در زندان مراجعه کرده بودند، با تمسخر و استهزاء آنها را سردوانده و در همان حال وانت باری که پیکر خونین مهدی شهید و دیگر یارانش را به سردخانه تحویل داده بود، از جلوی آنان رد شده و وارد زندان شد.
سرانجام پس از سه روز و با پیگیری بسیار، خانواده مهدی به همراه ۱۵ پاسدار مسلح برای دفن پیکر پاک او به قبرستان شهر مراجعه کردند.
اما در آنجا مزدوران مانع از دفن وی شده و او را به جنگل منتقل کردند، در جنگل مادر داغدیده قبر فرزندش را کنده و آنجا به خاک سپرد. مهدی دلیر بهنگام شهادت ۲۰ساله بود.
یادش گرامی باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org