728 x 90

با یاد مجاهد شهید اشرف (نسرین) احمدی زاده تراکمی اصل

مجاهد شهید  اشرف (نسرین) احمدی زاده تراکمی اصل
مجاهد شهید اشرف (نسرین) احمدی زاده تراکمی اصل

محل تولد: آبادان
شغل:
سن: 29
تحصیلات: فوق لیسانس روانشناسی
محل شهادت: همدان
تاریخ شهادت: 10-3-1363
محل زندان: -

زندگینامه شهید


آنان نمرده‌اند، در میانه‌ٔ باروتند

ایستاده چون فتیله‌های مشتعل

مادران، آنان در گندم ایستاده‌اند

بلند بالا چون ژرفای نیمروز

چیره بر دشتهای فراخ

آنان ضربه‌ٔ ناقوسی سیاهصرب‌اند

که در فراسوی کالبدهای پولاد کُشته

صَلای پیروزی سر می‌دهند

بخش از شعر «سرودی برای مادرانٍ رزمندگان مقتول» سروده‌ٔ پابلو نرودا

روز ۹خرداد۶۳ در صحن زندان همدان بر فراز دارهای برافراشته دژخیمان، پیکر‌های رشید مجاهدین قهرمان: بهجت صدوقی، اشرف احمدی‌زاده و بهزاد افصحی به اهتزاز در آمد.

این رزمندگان مجاهد خلق در حالی به‌شهادتگاه شتافتند که ماهها از دستگیری و شکنجه آنان می‌گذشت و دژخیمان نتوانسته بودند لب‌های رازدار آنها را بگشایند.

مجاهد شهید اشرف احمدی‌زاده (نسرین) در سال۱۳۳۴ در خانواده‌ای فقیر در شهر آبادان متولد شد، اشرف پس از آن‌که تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت در آبادان به پایان رسانید، تحصیلات را در دانشگاه شیراز ادامه داد و در رشته روانشناسی با درجه فوق‌لیسانس فارغ‌التحصیل گردید.

او که در دوران دبیرستان و دانشگاه به‌خوبی جامعه را شناخته و خشم‌وکین عمیق از غارتگران جامعه را در دل احساس می‌کرد، با توجه به شرایط و موقعیتی که داشت و می‌توانست زندگی راحتی داشته باشد اما هرگز مردم محروم و ستمدیده را فراموش نکرد.

اشرف پس از انقلاب ۲۲بهمن سال۵۷ که در پرتو مواضع مجاهدین به ماهیت پلید مرتجعین حاکم پی برده بود، تحقق اهداف خود در خدمت به مردم را در سازمان مجاهدین خلق ایران یافت، و فعالیت‌های انقلابی خود را همگام با مجاهدین در بخش دانشجویی جنبش مجاهدین در شیراز آغاز نمود.

انگیزه‌های قوی مبارزاتی، پشتکار و هوشیاری اشرف باعث شد تا او به‌سرعت رشد و ارتقاء پیدا کند و مسئولیت‌های بیشتری را به دوش کشد.

او از شیراز به تهران منتقل شد و در مردادماه ۶۰ با مجاهد شهید حسین ایمانی (شهاب) ازدواج کرد و پس از مدتی فعالیت در تهران، به همدان رفت و در بخش اجتماعی همدان مسئولیت تیم‌های مادران و معلمین را به عهده گرفت.

در مهرماه ۶۰ خواهر مجاهدش زهرا احمدی‌زاده، رزمنده دلیر یک تیم فعال مجاهد خلق در تهران و چندی پس از آن همسرش شهاب در میدان نبرد با خمینی ضدبشر بخون در غلتیدند.

اشرف به‌علت آن‌که در همدان شناخته شده نبود اکثر قرارهای سلامتی و ارتباطی مسئولان را علاوه بر کارهای خود انجام می‌داد، و از سپیده‌دم تا پاسی از شب در سخت‌ترین شرایط اختناق در خارج از پایگاه مشغول فعالیت‌های انقلابی بود.

هنگامی‌که به پایگاه برمی‌گشت از آنجا که صدای بسیار گرم و دلنشینی داشت، ساعتها به خواندن و ضبط زندگی نامه‌ها و اشعاری که در رابطه با شهدای مجاهد سروده شده بود مشغول بود.

اشرف این کار را چنان با جدیت و پشتکار انجام می‌داد که گاه دچار نفس تنگی و حالت ضعف پیدا می‌کرد و سرانجام با اصرار یارانش کارش را متوقف می‌کرد.

اشرف با این کار داستان زندگی شهدا انقلاب را در بین مردم باز می‌سرود، و کوس رسوایی خمینی ضدبشر و دار و دسته خون‌ریز و فاسدش را به صدا در می‌آورد.

در این دوران اشرف تحتٍ مسئولیت همرزم مجاهدش شهید بهجت صدوقی بود، پس از انتقال بهجت به تهران، اشرف نیز به او پیوست، و این دو رزمنده مجاهد خلق در کنار دیگر یاران قهرمانشان در پایگاههای مقاومت و صحنه‌ٔ نبرد، از مرداد سال۶۱ تا تیر۶۲ سمبل‌هایی از رزم‌آوری زنٍ انقلابی مجاهد در عرصه‌ٔ نبرد با رژیم ضدبشری خمینی بودند.

در تیرماه سال۶۲ مجاهد شهید اشرف احمدی‌زاده همراه با مجاهد شهید بهجت صدوقی هنگام اجرای یک قرار در محاصره پاسداران جانی خمینی قرار گرفتند و دستگیر شدند.

اشرف و بهجت از تیر۶۲ تا خرداد۶۳ را در زندان و تحت وحشیانه‌ترین و رذیلانه‌ترین شکنجه‌ها بودند، اما آنان جز بر مقاومت نیافزودند و لبان رازدار خود را به افشای رازهای انقلاب و خلق نگشودند.

سرانجام مزدوران خمینی به ستوه آمدند و آنها را به همدان منتقل کردند، و برای آرام کردن قلب‌های سیاه دژخیمانی که به‌خاطر فعالیت‌های این دو شیرزن قهرمان مجاهد خلق آتش گرفته بود، آنها را به وحشیانه‌ترین صورت شکنجه کرده و پیکرهای خون افشانشان را به محل اعدام در زندان همدان منتقل کرده و همراه با مجاهد شهید بهزاد افصحی بدار آویختند.

بی‌شک پیکر‌های بدار آویخته شده‌ٔ اشرف و یاران قهرمانش جز نشان شرف و پایداری انقلاب و خلقِ در زنجیر ما و نیز مژده‌بخش به اهتزاز در آمدن پرچم قیام و پیروزی خلق بر سراسر ایران نیست.

 

خاطرات


 خاطرات مجاهد شهید حسین ایمانی 

روز ۲۸مهر سال۶۰ مجاهد دلیر حسین ایمانی (شهاب) در جاده گنج نامه همدان حین اجرای قرار در محاصره پاسداران ضدخلقی قرار گرفت و قهرمانانه جنگید و طی یک نبرد نابرابر شهید شد.

او همسر اشرف بود که دو روز قبل از آن نیز خواهر کوچکتر اشرف مجاهد قهرمان زهرا احمدی‌زاده در تهران به‌شهادت رسیده بود.

شهادت «شهاب» هنگامی اتفاق افتاد که هنوز سه ماه از ازدواج او با اشرف نمی‌گذشت، ولی روحیه رزمنده اشرف عجیب بود. بدون تزلزل با جثه ضعیف خود در سرمای سخت همدان در حالی‌که اغلب تا زانو در برف فرو رفته بود و سراپایش خیس بود در سر قرارها حاضر می‌شد و به کارها و مسئولیت‌هایش می‌پرداخت». (بخشی از یک گزارش، نوشته یکی از همرزمان مجاهد شهید اشرف احمدی‌زاده).

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/80b2d710-2aa2-4f54-bea4-2ad3c7c13345"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات