زندگینامه شهید
هیبت خمینی که روزگاری عکس خود را در ماه نشان میداد، توسط میلیشیای مجاهد خلق در حماسه ۵ مهر درهم شکست؛ یکی از آن میلیشیاها مجاهد شهید زهرا احمدیزاده بود.
زهرا در خانوادهای متوسط و مذهبی در سال ۱۳۳۴ در آبادان به دنیا آمد.شروع فعالیت سیاسیاش که در آن زمان یک دانشآموز مقطع راهنمایی بود، مصادف شد با آغاز قیام ضدسلطنتی. در همان دوران در جریان مطالعاتش با نام و اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و بعد از مدتی خودش هم جذب و شیفته منش و خط مجاهدین شد طوریکه از همان زمان به تکثیر و پخش زندگینامههای مجاهدان شهید بهویژه مهدی و رضا رضایی میپرداخت و در برنامهها و تظاهراتهایی که علیه رژیم ضدخلقی شاه گذاشته میشد، شرکت میجست. در یکی از راهپیماییها عکس مجاهد شهید مهدی رضایی را در دست گرفت و با شور و اشتیاق تمام میگفت که اولین بار است عکس این مجاهد را میبینم.
بعد از قیام ضدسلطنتی با ستاد مجاهدین در آبادان ارتباط برقرار کرد و در کلاسهای آموزشی سازمان شرکت کرد.
میلیشیای قهرمان زهرا احمدی وقتی برای اولین بار برای فروش نشریه مجاهد میرفت به دوستانش گفت: «اگر زمان شاه بچهها مسلسل به دوش جنگیدند، امروز نیز پیکهای رهایی با مجاهدان خویش پیام انقلاب را به میان تودهها میبرند و در حقیقت حالا نشریه مجاهد مسلسل ماست و باید سلاح خویش را حفظ کنیم».
زهرا در بخش تکثیر دانش آموزی سازمان در آبادان مسئولیت تکثیر اعلامیهها را به عهده داشت.در زمان انتخابات ریاستجمهوری و کاندیداتوری برادر مجاهد «مسعود رجوی» اکثر شبها تا صبح به تکثیر اعلامیه و تراکت مشغول بود. در جریان سیل خوزستان او در کسوت فرمانده یک تیم میلیشیا با دیگر خواهران و برادرانش به یاری سیلزدگان شتافت.
زهرا احمدی در سال ۵۹ به تهران آمد و بعد از مدتی مجددا به سازمان وصل شد. در تظاهرات سی خرداد مشتاقانه شرکت کرد. او به چشم خود جنایتهای رژیم آخوندی را در آن روز گلگون دید و عزمش هزار برابر برای استمرار این مبارزه قویتر شد. با شروع مبارزه مسلحانه به زندگی مخفی روی آورد. در یکی از تماسهایش به مادر و پدرش در پشت خط تلفن گفت: «مادر میدانم که تو خیلی رنج کشیدهای مادر جان تو باید مانند مادر رضاییها مقاوم باشی؛ من برای شما صبر و مقاومت آرزو میکنم.
این مجاهد پرشور از اولین خواهرانی بود که سلاح در دست در واحدهای عملیاتی مجاهدین دوشادوش برادران مجاهدش بر علیه این رژیم دیکتاتوری شرکت کرد. نام واحد عملیاتی که زهرا در آن عضویت داشت، مجاهد شهید علی مشایخی به فرماندهی مجاهد شهید «حسن سرخوش» بود.
طی عملیاتهای که شب قبل از حماسه ۵ مهر توسط این تیم انجام شده بود، خسارتهای سنگینی به مزدوران مسلح خمینی وارد کردند.
زهرا شب قبل از حماسه خونین ۵ مهر وصیت نامهاش را که سه روز قبلتر نوشته بود به فرماندهاش داد و گفت: «شما بعد از من بگویید که زهرا خیلی کینهها از دشمن در قلبش داشت که میخواست بگوید و بنویسد اما بیانش ضعیف بود و نتوانست بگویید فردا وصیت خود را از دهانهٔ سلاحم بازگو میکنم و کینه خود را در غرش مسلسلها فریاد خواهم زد».
سرانجام این روز خونین فرا رسید او صبح زود از خواب بر خواست و به همرزمانش گفت: «من هرگز اسیر نخواهم شد». در جریان این تظاهرات پرشور حماسههای بسیاری خلق کرد و خودش نیز به همراه هزاران پرستوی خونین بال دیگر در دفتر زرین انقلاب نامش را ثبت کرد.
بیشک نام و یادش اینک در هزاران کانون شورشی تکثیر یافته است
قسمتی از وصیتنامه مجاهد شهید زهرا احمدی زاده
تاریخ پرتلاطم بشریت از آغاز حرکت خویش و تا بهحال همیشه در بطن خویش نبرد عظیمی را متحمل گردیده است، نبرد میان خلق و ضدخلق، نبردی برای باز پس گرفتن حقوق از دست رفته محروم ترین اقشار خلق. و امروز ما فرزندان انقلابی این مرز و بوم بنا به سنت تاریخی خویش برآنیم تا بار دیگر سلاح بر کف، با غرش سلاح خویش این مبارزه خونین را در ایران عزیز متبلور سازیم.
آری، امروز رژیم ضدخلقی خمینی این پیرکفتار خونآشام ارتجاع بر آن است تا با شیوههای ضداسلامی، ضدانسانی و قتلعام نوگلان آزاد و با پرپر کردن گلان سرخ انقلاب، چند صباحی به حیات ننگین و نابود شدنی خویش ادامه دهد. ولی زهی خیال باطل!شما فکر میکنید با ریختن خون فرزندان علی (ع) و آموخته شدگان مکتب حسین، میتوان بر حاکمیت خویش توانی بخشید؟ آری، زهی خیال باطل! ما فرزندان مجاهد به خون پاک حنیف و سعید و... سوگند یاد کردهایم که از هیچ چیز خویش دریغ نورزیم و تا آخرین گلولهٔ سلاح خویش از آرمانهای خلق که همانا آرمانهای پاک مجاهدین خلق ایران است دفاع کنیم.
من زهرا احمدیزاده با قلبی سرشار از کینه انقلابی نسبت به دشمنان خدا و خلق و سرشار از عشق به خلق، سلاح بر کف تا آخرین قطره خون خود از مواضع اسلامی و انقلابی مجاهدین خلق این پیشتازان مسیر نا هموار تکامل و ستارگان آسمان رهایی دفاع خواهم نمود و در همین رابطه آخرین وصیت خویش را که همانا ادامهٔ راه و آرمان خود توسط کلیهٔ خواهران و برادران میلیشیا و انقلابی است، خواهان هستم.با درود بر تمامی شهدای خلق از حسین تا حنیف و از حنیف تا مهدی و از مهدی تا ...
درود بر مجاهدین خلق ایران
مرگ بر ارتجاع (پیرکفتار خونآشام خمینی جلاد)
زندهباد آزادی اول مهر ۱۳۶۰ ساعت ۶۳۰ صبح
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید