جلیل متولد ۱۳۴۴ و زادگاهش تربتحیدریه بود. او فعالیت سیاسی خود را از دوران انقلاب ضدسلطنتی آغاز کرد. یک بار در درگیریهای میلیشیا با چماقداران ارتجاع در هفتههای قبل از سی خرداد سال ۶۰ دستگیر شد و یک هفته در اسارت پاسداران بود.
سال ۱۳۶۳ از ایران خارج شد و فعالیت خود را با انجمن هواداران در آلمان از سر گرفت. بهدنبال درخواستهای مکرر خودش، در سال ۶۶ به منطقه اعزام شد.
در عملیات آفتاب و چلچراغ جلیل قهرمان شرکتی فعال داشت و با شروع آمادهسازیهای عملیات فروغ جاویدان، خستگیناپذیر تلاش میکرد. در صحنه نبرد نیز قهرمانانه با مزدوران دشمن جنگید. تا اینکه در روز پنجشنبه ۶ مرداد ۶۷ آخرین تابلوی شکوهمند این مجاهد قهرمان به زیباترین شکل ترسیم شد او در حین نبرد بهشدت مجروح شد و به پشت جبهه انتقال یافت و سرانجام در روز ۱۲ مرداد سال ۶۷ بهرغم مراقبتهای پزشکی لازم، در اثر شدت جراحات بهشهادت رسید.
پیکر پاکش در خاکپای سرور شهیدان حسین بن علی (ع) در کربلا به خاک سپرده شد.
جلیل در یکی از دستنوشتههایش چنین نوشته بود:
«... من جلیل امامی سروستانی با شناخت کامل از ایدئولوژی سازمان و رهبری آن در شرایطی دست به قلم میبرم که با ایمان و آگاهی کامل در این راه پای گذاشتهام و توانستهام اسلام واقعی را در چارچوب ایدئولوژیکی این سازمان پیدا کنم. پس من امروز بهعنوان یک مجاهد خلق با دیدی عمیق نسبت به این سازمان و رهبری آن «مسعود» و «مریم» که همان راهبران عقیدتیام هستند، میخواهم با این تقاضای من که پیوستن به صفوف رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران است، موافقت شود و هر چه زودتر به این ارتش بپیوندم که همانا نابودی این رژیم قرونوسطایی را با تکتک سلولهای بدنم در این ارتش احساس میکنم...».
در تو ترانههای خنجر و خون
در تو پرندگان مهاجر
در تو سرود فتح
نام تو پرچم ایران