زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: دوسال از ۵۵ تا ۵۷
نحوه شهادت: تیرباران
حسین ایمانی در سال۱۳۳۱ در جاجرم بجنورد در خانواده فقیر متولد شد و از همان دوران کودکی در کنار مردم محروم روستا با درد و رنج آنها آشنا شد. تحصیلات ابتدایی را در همان جاجرم گذراند و سپس برای ادامه تحصیل روانه تهران شد و با مشکلات فراوان موفق به اخذ دیپلم شد.
حسین در رابطه با این دوران گفته است: «من و برادرم ماهیانه ۱۵۰تومان داشتیم که میباید کلیه مخارجمان را با آن تأمین میکردیم به همین دلیل سر تا سر زمستان را در خانهیی بودیم که آفتاب نداشت و از رطوبت تمام زیراندازمان خیس میشد بهطوریکه استخوان درد یک ناراحتی عادی برای ما شده بود».
حسین در دوره دبیرستان با آگاهی که نسبت به وضعیت مردم محروم داشت با مسایل سیاسی آشنا شد و دریافت که ریشه همه این بدبختیها در دیکتاتوری فاسد و وابسته سلطنتی دارد. او بارها گفته بود «تنها چیز که مرا رنج میدهد رنج و فقر و ناراحتی هموطنانم بهویژه روستاییان است»
وی در سال۵۱ در رشته مکانیک دانشگاه علم و صنعت تهران قبول شد. ورود وی به دانشگاه آغاز فصل جدیدی در زندگی پرشور حسین بود. وی که با انگیزه فراوان وارد فعالیتهای دانشجویی علیه شاه خائن شده بود، با سازمان مجاهدین و آرمان رهاییبخش آن آشنا شد و تمامی آروزهایش را در آرمان و مشی سازمان پیدا کرد. شور و شوقی که پس از این آشنایی در فعالیتهای مبارزاتی وی دیده میشد، برای سایر دانشجویان چشمگیر بود.
بهدنبال همین فعالیتها بود که در سال۵۵ توسط ساواک شاه دستگیر شد و روانه شکنجهگاه شد. بهگفته همرزمانش حسین شکنجههای بسیاری را متحمل شد اما سرفرازانه از این مرحله عبور کرد. دوران دو ساله زندان وی و حضور نزدیک در کنار مجاهدین و آموزشهایی که در زمینههای مختلف گرفت، از وی یک کادر برجسته ساخت. وی در رابطه با این دوران گفته است: «آموزندهترین و بهترین ایام عمرم دوران زندان است».
به یمن قیام مردم ایران حسین نیز همراه با سایر مجاهدان در سال۵۷ از زندان آزاد شد و به صفوف خروشان مردم علیه دیکتاتوری شاه خائن پیوست.
پس از پیروزی انقلاب مسئولیت راهاندازی جنبش ملی مجاهدین در شیراز به وی و دو نفر دیگر از همرزمانش محول شد. در انتخابات مجلس شورای ملی کاندیدای سازمان از شهر بجنورد بود. پس از اتمام انتخابات و تقلبات مرتجعین وی به تهران منتقل شد و در آنجا به ادامه مسئولیتهایش پرداخت.
پس از سی خرداد و شروع مبارز مسلحانه انقلابی حسین نیز به زندگی کاملاً مخفی روی آورد و در مرداد سال۶۰ به تشکیلات همدان منتقل شد و مسئولیت نظامی آنجا را به عهده گرفت. تا آن که روز ۲۹مهرماه ۱۳۶۰ حین انجام یک مأموریت در تردد به گنجخانه همدان، مورد شناسایی قرار گرفت و ماشینی که وی در آن بود از پشت به رگبار بسته شد و حسین قهرمان بهشهادت رسید.
همسر این مجاهد پاکباز، مجاهد خلق زهرا احمدیزاده از شهدای گرانقدر ۵مهر ۱۳۶۰ میباشد
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید