زندگینامه شهید
بعداز شهادت خواهرش، افسانه، بلوز سرخ رنگ پوشیده بود
مجاهد شهید میترا جلالی در سال ۱۳۳۸در یک خانوادهٴ محروم در کرمانشاه متولد شد،بعد از اخذ دیپلم تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه داد.
در جریان انقلاب ضدسلطنتی فعالانه شرکت داشت. بعد از تأسیس جنبش ملی مجاهدین کرمانشاه، به آن پیوست.
با صلاحیتهایی که از خود در جریان عمل انقلابی نشان داد، ابتدا در بخش دانشآموزی و سپس در بخش اجتماعی کرمانشاه به فعالیت حرفهیی پرداخت.
در روزهایی که ارتجاع خیز برداشته بود تا با یکپایه کردن حکومت خود آخرین بارقههای آزادی را به خاکستر نشانده و آزادیخواهان را به بند بکشد، او یکپارچه شور و انگیزش بود و برای چنگ در چنگ شدن با سرکوبگران آزادی سر از پا نمیشناخت.
از آنجایی که از فعالترین اعضای بخش اجتماعی بهشمار میرفت، خیلی زود توسط چماقداران شناسایی شد و اوایل سال ۱۳۶۰به اسارت درآمد.
در زندان دیزلآباد توانست با تلاش پیگیر با یکی از کانالها آشنا شده و از آن طریق سرنخی برای ارتباط دوباره با سازمان بیابد.
بعد از رهایی از زندان ارتباط خود را برقرار کرد و به فعالیتهای انقلابیاش ادامه داد، در تابستان ۱۳۶۱به دنبال فرار تنی چند از زندانیان، او نیز دستگیر شد و در زندان بدنام و مخوف دیزلآباد کرمانشاه مورد شکنجه قرار گرفت. زندان او تا سال ۱۳۶۵ادامه یافت.
این بار نیز پس از اتمام دوران اسار به کانالیابی برای ارتباط مجدد به سازمان پرداخت و موفق به وصل شد. میترا مصمم به رفتن به منطقه مرزی جهت پیوستن به صفوف رزمندگان ارتش آزادی بود که حین اجرای این ماموریت مورد شناسایی مزدوران قرار گرفت، و برای سومین بار دستگیر شد و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت.
در جریان قتلعام زندانیان سیاسی دژخیمان که از مقاومت درخشانش به ستوه آمده بودند، کینهٴ زیادی از او در دل داشتند بگونهیی که آن را آشکارا به زبان میآوردند.
تلاشهای شجاعانهٴ میترا برای ادامه مبارزه خود در بیرون از زندان سبب شده بود روحیه زندانیان و هواداران کمسابقه نیز بالا برود و این به مذاق دژخیمان خوش نمیآمد.
از اینرو مترصد آن بودند با دریافت فتوای خمینی ضدبشر برای قتلعام زندانیان سیاسی او را در لیست سیاه خود قرار دادند.
در سال ۱۳۶۷میترای قهرمان جزو سری اول زندانیانی بود که آنها را از زندان دیزلآباد به زندان گوهردشت برده و در آنجا با فتوای رذیلانهٴ خمینی بهشهادت رساندند.
پیش از آن خواهرش مجاهد شهید افسانه جلالی در تابستان ۱۳۶۲بهشهادت رسیده بود. درود بر آنان و ۳۰هزار ستارهٴ سرخ که در تاریکترین ادوار میهن ما، جانهای شیفته خود را به خلق قهرمان ایران هدیه کردند.
درود! درود! درود!
خاطرات
خاطره از میترا جلالی
شیفته پرواز با قرآنی کوچک در دست
میترا خواهری خونگرم، خوشبرخورد، دارای روحیه جمعی و در عین حال اهل هنر بود. از اوقات فراغت خود بخوبی استفاده میکرد. در هنر گلدوزی صاحب ذوق بود و در بهکارگیری رنگها سلیقهیی فوقالعاده داشت. از خصوصیات برجستهٴ او عشق عجیبش به برادر مسعود بود. وقتی برای اولین بار فیلمی از او را در سیمای مقاومت دیده بود به منزل ما آمد و با حالتی وجدزده گفت: «نمیدانی برادر مسعود چه ارتشی درست کرده است!». او در حقیقت با بیان این جمله داشت آیندهٴ خودش را رقم میزد و میخواست خودش را هرچه سریعتر به منطقه برساند. بعداز شهادت خواهرش، افسانه، بلوز سرخ رنگ پوشیده بود و برای اولین بار بود که من میدیدم کسی در فقدان عزیزش لباس سرخ میپوشد و این بسیار معنادار بود. او گویی داشت نوبت خود را با این حرکت سمبلیک انتظار میکشید.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org