زندگینامه شهید
محمد در خانواده بسیار فقیری بدنیا آمد، در کودکی پدرش را از دست داد و توسط برادر بزرگترش سرپرستی میشد.
یکی از برادرانش کارگر ساده برادر دیگرش چوپان بود، محمد آخرین فرزند این خانواده بود که در یک خانه گلی زندگی میکردند. خانهیی که در زمستان سرد و در تابستان گرم بود و این خانواده بدون هیچگونه امکان اولیه زندگی در آن ساکن بودند.
محمد از نبوغ فوقالعاده بالایی برخوردار بود طوری که در سال سوم ابتدایی همزمان کتابهای سال چهارم دبستان را هم خواند و در پایان دوره امتحان دو کلاس را همزمان داد و در یک سال دو کلاس بالاتر رفت. اما او یکی از صدها نابغه ناشناخته این میهن بود که بهدلیل فقر امکان ادامه تحصیل نیافت و بعد از گرفتن دیپلم شغل معلمی را برگزید.
محمد در دوران دبیرستان همراه با تنی چند از دوستانش جمعی مذهبی را تشکیل دادند که همزمان با مطالعات کتاب برای افراد فقیر هم خانه میساختند.
او دوستانش توانستند از خانوارهایی که توانایی مالی داشتند مبلغ ۵۰۰تومان کمک مالی بگیرند و در نزدیکی براز جان چاه عمیقی حفر و با لولهکشی آب آن آب مردم روستای محمد آباد در ۲کیلومتری برازجان را تأمین کنند.
در سال۵۱ محمد و دوستانش یک گروه مطالعاتی تشکیل دادند و کتابهای انقلابی را مطالعه کردند و قبل از آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران، خود را «سربازان مجاهد» مینامیدند.
در سال۵۳ محمد به همراه یارانش با سازمان مجاهدین و آرمانش آشنا شدند و خود را هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران میدانستد.
پس از آشنایی با سازمان محمد جزوات سازمان، و دفاعیات مجاهدین در بیدادگاه شاه خائن را مطالعه کرد و به کاروانی پیوست که تحقق آرمان و آرزوهایش را در آن میدید.
وی در سالهای ۵۳-۵۴ شیوه استفاده تکثیر جزوات سازمان از جمله با استفاده از کاغذ استنسیل و درست کردن کلیشه برای زدن آرم سازمان در نقاط مختلف را ابداکرد
روح سرکش او بهدنبال کشف حقایق وعلت فقر و بدبختی مردم بود، و اکنون با این روح کنجکاو و ناآرام به دنیای جدیدی وصل شده بود.
قبل از ارتباط مستقیم با سازمان محمد و یاران دیگرش در جریان انقلاب ضدسلطنتی فعال بودند و ضمن شرکت در تظاهرات افراد مزدور و سرکوبگر رژیم شاه را شناسایی کرده و به مردم معرفی میکردند.
محمد در سازماندهی تظاهرات نقش به سزایی داشت و در تسخیر زندان دژ (زندان شهربانی) و خلعسلاح ژاندارمی نقش اول را داشت. پس از پیروزی انقلاب و فعالیت علنی سازمان مجاهدین خلق ایران محمد و یاران دیگرش از جمله در تشکل هواداران سازمان سازماندهی شدند.
در این دوره اضافه بر فعالیت مستقیم سازمانی محمد رسالت خودش را در تربیت نسل جدید و شاگردانش را به بهترین وجه به سرانجام رساند.
تعدادی از شاگردانش راه او را پیش گرفتند و یکی از شاگردانش بعد از۳۰خرداد دستگیر شد بهعلت شکنجههای زیاد در زندان شیراز به عهدش وفا کرد و شهید شد.
محمد بعد از مدتی فعالیت در بوشهر به ستاد مجاهدین در شیراز منتقل شد و پس از ۳۰خرداد ۶۰ مدتی به بهبهان منتقل شد و در فعالیتهای انقلابی سازمان در این شهر شرکت فعال داشت.
وی در جریان یک مأموریت به شیراز منتقل شد اما در شیراز شناسایی و دستگیر شد و به زندان بهبهان منتقل شد.
او در زندان بهبهان توسط یک مزدور شناسایی و لو رفت و زیر شکنجه برده شد اما این مجاهد قهرمان در برابر شکنجه دژخیمان مقاومت کرد تا جایی که بهگفته همبندانش ۱۵تا ۱۷ کیلو وزن کم کرده بود. او زیر طاقتفرساترین شکنجهها لب از لب نگشود و با صداقت و فداکاری بینظیری به عهدش با خدا و خلق و سازمان محبوبش وفا کرد.
سرانجام این مجاهد قهرمان در تاریخ پنجم دیماه سال۱۳۶۰ توسط دژخیمان خمینی بهشهادت رسید، و بعد از اعدام پاسداران جنایتپیشه اجازه ندادند پیکر پاک محمد در قبرستان عمومی دفن شود، و او را در۲۰-۲۵کیلومتری دور از محل تولدش در محلی در بیابان بهنام «شاه درویشان» بخاک سپردند.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org