زندگینامه شهید
مجاهد شهید مجتبی کریمی در سال۱۳۳۸ در خانوادهای کم بضاعت در مجیدیه تهران متولد شد، پدرش پاسبان شهربانی بود و زندگی خود را با حقوقی کم اداره میکرد.
مجتبی که سومین فرزند خانواده بود در سن ۳سالگی پدر خود را از دست داد خانواده او زندگیشان را چند سالی با حقوق ناچیز گذراندند، بهخصوص که بعدها هر سه فرزند خانواده از جمله مجتبی بایستی به مدرسه میرفتند.
برای تأمین مخارج خانواده مادر مجبور به کار کردن شد و کمی بعد خواهر بزرگ مجتبی نیز مجبور به ترکتحصیل گردید، تا در تأمین هزینه خانواده و از جمله مخارج تحصیل مجتبی و برادرش کمک نماید. مجتبی همزمان با تحصیل، کارگر ساختمان هم بود، و پس از گرفته دیپلم در چند رشته دانشگاهی قبول شد، اما بهدلیل فقر مالی نتوانست تحصیلاتش را در دانشگاه ادامه دهد.
در اواخر ۱۳۵۷ به سربازی رفت و دوران سربازی را که مدت ۱۴ماه بود در مشهد گذراند و در ۲۵اسفند ۱۳۵۸ از سربازی مرخص شد.
در دوران سربازی همواره سعی میکرد ک در مورد کسانی که حقی از آنها ضایع شده بود احقاق حقوق کند، و همیشه با فرماندهان بالا درگیری داشت. پس از پایان سربازی برای کار به شیراز رفت و آنجا بهعلت سختی کار دچار بیماری دیسک شد، و مدت یکسال ونیم به درمان پرداخت و لی مؤثر واقع نشد.
مجتبی در اسفند ۵۸ بعد از پایان خدمت سربازی از طریق مطالعه کتابها و نشریات با سازمان آشنایی بیشتری پیدا کرد، و به ایدئولوژی توحیدی و مواضع انقلابی عمیقاً معتقد گردید.
او از آن پس در راه تبلیغ و ترویج آرمانهای سازمان و مواضع سیاسی آن کوشش مینمود. او در اوایل سال۵۹ وارد کارهای تشکیلاتی و حرفهیی شد.
از این پس تا ۵مهرماه سال۶۰ به فعالیت خود ادامه داد، اما در این روز که در راهپیمایی بزرگ سازمان شرکت کرد، در محاصره گروی از مزدوران مسلح دشمن قرار گرفت و دستگیر گردید.
یک روز پس از دستگیری در حالی که قهرمانانه از ایدئولوژی و مواضع انقلابی توحیدی سازمان مجاهدین خلق ایران دفاع میکرد، به دستور خمینی خونآشام به جوخه اعدام سپرده شد و بهشهادت رسید.
در صبح یکشنبه ۵مهر قبل از رفتن به تظاهرات، غسل شهادت کرد و به همرزمانش گفت که من دیگر میروم... . و بدین ترتیب دیگر باز نگشت.
او به برخی از افراد خانوادهاش که مبارزه را مشکل میدیدند میگفت: «پس امام حسین با ۷۲تن چگونه جلوی کفار ایستاد؟ اینطوری که شما میگوئید لابد او (امام حسین) نیز میبایست جلوی آنها سر تسلیم فرود میآورد. در حالی که دیدیم که تا پای جان بر سر پیمان خود ایستاد. بنابراین ما هم باید از سرور شهیدان سر مشق بگیریم».
هر وقت افراد فامیل از او میپرسیدند: «تو چکاره میشوی!» جواب میداد: «من خودم نمیخواهم کارهای بشوم من برای کسانی که از خودم شرایط سختتر داشته و دارند، کار میکنم. من و امثال من چشم به مال دنیا نداریم، هر کس که علیه ظلم ایستادگی کند که برای مقام نیست».
از خصوصیات بارز مجتبی پشتکار او در کارها و وظایفش بود و در انجام این وظایف هیچگاه مایوس نمیشد و کوشش فراوان میکرد تا سر انجام مشکل را برطرف کند.
در زندگی بسیار قانع بود از جمله اینکه از یک شلوار و یک پیراهن برای مدت ۳ الی ۴سال استفاده میکرد.
مجتبی از روحیهای بسیار پرشور و ایمانی محکم و استوار برخودار بود. او خود درد رنج و محرومیت طبقات زحمتکش را لمس کرده بود با تمام وجود به رهایی و بهروزی آنان میاندیشید و چنین بود که زندگی خود را وقف مبارزه در راه آرمانهای مجاهدین خلق ایران نمود.
یادش گرامی و راهش پررهرو.
وصیتنامهٔ مجاهد شهید مجتبی کریمی
بهنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران
با سلام به تمامی رزمندگان که راه حق را میپویند و با درود به تمام شهدایی که نامشان در تاریخ مبارزات ثبت خواهد گردید.
مادر عزیز و گرامی اینک که من با عقیده مجاهدین آشنایی پیدا کردهام، میروم تا در راه آن شهیدی دیگر باشم از تبار حسین.
خدای را شکر راهی که میپیمایم مورد قبول خدا و خلق است... باشد که نسلهای آینده بهره آنرا ببینند.
هر چند که این وصیتنامه بسیار کوتاه است ولی عقیده و آرمان من را میتوان در همین چند سطر یافت. تنها آرزویم این است که هر چه را از من دیدهاید بر من ببخشائید. باشد که مورد لطف خداوند قرار گیرم.
درود بر آزادی _ سلام بر مجاهد
زنده باد جمهوری دمکراتیک اسلامی
بعدازظهر ۶۰/۷/۴
اسم _مجتبی
شهرت _ کریمی
شماره شناسنامه _۱۷۷
محل تولد _تهران
اسم پدر _محمد حسن
محل صدور _تهران
تاریخ تولد _۱۳۳۸
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org