مجاهد خلق مجید شریف واقفی، سمبل ایمان عمیق به آرمانهای توحیدی
مجید شریف واقفی از جمله کادرهایی بود که توانسته بود از ضربه ساواک شاه در شهریور 1350 به سازمان مجاهدین خلق ایران در امان بماند. در آن سال بنیانگذاران و کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط ساواک دستگیر شده و به فرمان شاه خائن بهشهادت رسیدند. مجاهد خلق مجید شریف واقفی با هوشیاری و سرعت عمل از چنگ مزدوران شاه که برای دستگیری وی به محل کارش مراجعه کرده و اتفاقاً از خود او سراغ «آقای مجید شریف واقفی» را میگرفتند گریخت و از آن پس دوران جدید فعالیت خود را آغاز نمود. مجید شریف واقفی در کنار مجاهدین کبیر احمد رضایی و رضا رضایی و فرمانده کاظم ذوالانوار نقش خود را در بازسازی تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران به خوبی ایفا کرد. پس از دستگیری فرمانده کاظم ذوالانوار در مهر 1351، مجید شریف واقفی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین درآمد. با آغاز شکلگیری و سلطه جریان اپورتونیستی چپنما در سازمان مجاهدین خلق ایران، شهید مجید شریف واقفی سختترین و پرپیچ و خمترین و در عینحال پرشکوهترین دوران مبارزه انقلابی خود را آغاز کرد و اگر چه طی این مدت بار سنگین خیانتها، ناجوانمردیها، فشارهای طاقتفرسا و تهمتهای ناروا را به دوش میکشید، اما هرگز در مبارزه اصولی خود در برابر اپورتونیستهای چپنما لحظهای تردید نکرد. او سرانجام با خون خود بر عمق وفاداریاش نسبت به آرمانهای والای توحیدی مجاهدین و تمامی ارزشهای انقلابی آن صحه گذارد.مجید شریف واقفی سدی در برابر اپورتونیستها
اپورتونیستها که در سال 1354 با توسل به شیوههای ضدانقلابی و خائنانه توانسته بودند بر بخشهایی از سازمان مجاهدین خلق ایران مسلط شوند، تلاش میکردند تا با وارد ساختن فشارهای گوناگون و در تنگنا قرار دادن مجید شریف واقفی او را از مقاومت در برابر این جریان انحرافی و خائنانه، مأیوس و دلسرد نمایند. اما مجید شریف واقفی تن به سکوت و سازش نمیداد. او با گردآوری تعدادی از خواهران و برادران ـ که اپورتونیستها آنها را پراکنده ساخته بودند ـ تشکیلات جدیدی را شکل داده بود و همین امر، خشم و غضب سردمداران جریان اپورتونیستی را بیش از پیش برانگیخت. بهطوری که سرانجام توطئه ضدانقلابی قتل مجید شریف واقفی را به اجرا درآوردند. این ترور خائنانه بعدازظهر روز سهشنبه 16اردیبهشت 1354 انجام شد و مجاهد شهید مجید شریف واقفی توسط سردمداران جریان اپورتونیستی چپنما مظلومانه بهشهادت رسید. آنها گمان میکردند که با نابودی فیزیکی مجید خواهند توانست جریان اصولی و به حق مجاهدین را نیز نابود کنند و از حرکت باز دارند.شهادت مجید شریف واقفی و فتنههای ارتجاع بعد از آن
هنوز خون مجید شریف واقفی بر زمین بود که مهمترین بازتاب ارتجاعی کودتای اپورتونیستی چپنما بارز گردید. این بار مدعیان، در هیأت جریان ارتجاعی راست و در ضدیت بیمارگونه با مجاهدین سر برآورده بودند و با سوءاستفاده از فضای پرفتنهٴ آن روزها و در شرایطی که مرز حق و باطل بهروشنی از هم جدا و مشخص نبود تسویهحساب تاریخی خویش را با مجاهدین آغاز کردند و بدین ترتیب جبههای دیگر ـ علاوه بر رژیم شاه و اپورتونیستهای چپنما ـ بر علیه سازمان مجاهدین خلق ایران گشوده شد. مرتجعین که تا آن زمان در برابر درخشش ایدئولوژی ناب توحیدی و مبارزه انقلابی مسلحانهٴ مجاهدین قدرت عرض اندام نداشتند لاشخور وار به سوی پیکر مثله شده و خونین سازمان مجاهدین هجوم آورده بودند و خصومت تاریخی و همه جانبهٴ خویش را برملا میکردند. آنان بنا بر ماهیت ارتجاعی و عمق کینهٴ تاریخی خود نسبت به پرچمداران اصیل مکتب توحید از بهکارگیری رذیلانهترین شیوهها نیز ابایی نداشتند و در این راه تا مرز همکاری با دژخیمان شاه بر علیه مجاهدین پیش رفتند. مجاهدین در برابر ابتلایی عظیم و آزمایشی تاریخی قرار گرفته بودند. آزمایشی که موفقیت و پیروزی در آن جز با پایبندی عمیق به اصول و نتیجتاً زدودن هر گونه شائبه مصلحتگرایی امکانپذیر نبود. این خود عملاً به مفهوم مبارزهای طاقتفرسا با شرایط ارتجاعی و سهمگین آن دوره بود. آزمایشی سخت درگرفته بود. گویی تاریخ میخواست در این میان منادیان اسلام انقلابی و فرزندان انقلابی این میهن را در کورهٴ گدازان ابتلائات، باز هم آبدیدهتر و صیقل یافتهتر نماید و آنان را برای به دوش کشیدن رسالتی بس سنگین در آیندهای نزدیک آماده سازد.مجید شریف واقفی، سمبلی ماندگار از ایستادگی بر سر اصول ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران
روزهای سخت و تاریک هجوم سه جانبهٴ رژیم شاه، مرتجعین راست و اپورتونیستهای چپنما و دوران پای کوبیدن بر پیکر مجروح مجاهدین و شادی کردن از نابودی سازمان! بهتدریج سپری میشد و مجاهدین با برخورداری از رهبری برادر مجاهد مسعود رجوی مرحله به مرحله آزمایش خود را پیروزمندانه پشت سر میگذاشتند. و چنین بود که طی این دوران تا حدود زیادی سرنوشت و سر انجام دو جریان اپورتونیستی و ارتجاعی روشن شد. هر چند که باز هم صحنهای دیگر لازم بود تا در آن ماهیتها بیش از پیش آشکار گردد کفها به کناری رود و آنچه که در جهت منافع خلق و رو به سوی تکامل و تعالی دارد پیروزمندانه رخ بنماید. طولی نکشید که با سقوط رژیم شاه و آغاز فصلی نوین در حرکت خلق، این صحنهٴ آزمایش هم در برابر همهٴ جریانهای و نیروها قرار گرفت. طی این آزمایش تاریخی بود که جریان ارتجاعی ماهیت پلید و پوسیده خود را به خوبی آشکار ساخت و بسا فراتر از هر جریان ضدخلقی دیگر مرزهای ضدیت با خلق و انقلاب را درنوردید و در نابودی حرث و نسل گوی سبقت از همهٴ پلیدان تاریخ در ربود. از سوی دیگر مدعیان پرگوی چپنما یعنی دنبالههای جریان اپورتونیستی (البته تحت عنوان جدیدی که برای خود انتخاب کرده بودند) در عینحال که متلاشی کردن سازمان مجاهدین را محصول تکامل مینامیدند، ابتدا با چپنماییهای شدید و غلیظ و سپس در لحظه موعود با خالی کردن صحنهٴ مبارزه انقلابی، فرصتطلبی خویش را بیش از پیش آشکار ساختند و سرانجام نیز با تسلیمطلبی جریانوار و ابراز ندامت سردمدار این جریان، در برابر رژیم مادون ارتجاعی و ضدبشری خمینی ماهیت واقعی خود را بارزتر نمودند.در این میان هر روز در هر گوشهٴ این میهن، مجاهد خلق با عبور از دریای رنج و خون و ایثار، هزاران بار شکوفاتر گردید و پرچم مبارزه رهاییبخش و تاریخی خلقمان را به دوش کشید تا اصالت و حقانیت مکتب توحید را در اوج قلهٴ انقلاب و ترقیخواهی به نمایش بگذارد. چنین است که مجاهد شهید مجید شریف واقفی نیز بهعنوان سمبلی از پایداری و مقاومت بر سر اصول ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران هر روز در تمامی صحنههای این نبرد شورانگیز و این رویارویی تاریخی اسلام انقلابی با اسلام ارتجاعی حضور دارد.