دیدیم هنوز یه سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که با قانون اساسی جدید و تجهیز چماقداران و تقلب و جعل تو انتخابات بنای سرکوب و سانسور و استبداد رو گذاشتن. این وسط هواداران مجاهدین بودند که به جرم افشای انحصارطلبی زیر ضربههای زنجیر و چوب و چاقوی چماقداران پرپر شدند اما یک مورد هم مقابله به مثل نکردن تا همین فضای نیمبند سیاسی بسته نشه.
فروردین 59چشم پروین صادقی دختر نشریه فروش رو کور کردن. چند روز بعد نسرین رستمی رو با گلوله کشتن. جلیل مرادپور رو در حال فروش نشریه و ابراز عقیده کشتن. احمد گنجهای رو تو رشت، احد عزیزی معلم روستا رو تو اردبیل و 19خرداد ناصر محمدی دانشآموز 18ساله رو با شلیک گلوله به چشمش از پا درآوردن. 3روز بعد از مراسم بزرگداشت شهادت قاصدان آزادی (ناصر، احد، احمد، جلیل، سیاوش شمس، شکرالله مشکین فام و عین الله پورعلی) مسعود رجوی در میتینگ امجدیه گفت مگر ما چه کردیم؟ لااقل به همان قانون اساسی خودتان ملتزم باشید...
تو همون متینگ قانونی که با مجوز وزارت کشور تشکیل شد، دستههای چماقدار تا تونستن سنگ و گلوله و گازاشکآور زدن و باز هم شهیدی دیگر...
تو این مدت دو ساله که مثلاً فعالیت قانونی بود، علاوه بر هزاران زخمی و شکنجه شده، حدود 71مجاهد با چوب و چاقو و تفنگ کشته شدن. باور میکنید؟
قتلعام ـ سند داغ و چماق خمینی و بردباری مجاهدین
قتلعام ـ سخنرانی مسعود رجوی در 22خرداد 1359
در حین فریاد علیه چماقداری در امجدیه باران سنگ و داغ و چماق و گاز اشکآور بود که از همه طرف میبارید اما نجابت و بردباری مجاهدین باعث شد که فردای اون روز خمینی حتی توی خونه و بیت خودش هم تنها شد! پسرش احمد علیه چماقداری موضعگیری کرد؛ نمایندگان مجلسش بر ضد چماقداری حرف زدن و وزارت کشورش هم گفت کار چماقدارها غیرقانونی بوده است.
اما خمینی که نمیتونست انزوای چماقداران و اعتلای مجاهدین رو تحمل کنه و هیچ جوابی هم در برابر منطق مجاهدین نداشت 13روز بعد به صحنه اومد و نخستین فرمان قتل عام رو صادر کرد.
قتلعام ـ نخستین فتوای قتلعام مجاهدین در تیرماه 1359
خمینی تو اون سخنرانی بقدری عصبانی بود که حتی قرآن رو تحریف کرد و گفت: «در قرآن سوره منافقین هست، اما سوره کفار نیست!» بعد از اون خیلیها به مسخره میگفتن این دیگه چه مرجع و امامیه که قرآن هم بلد نیست! بعضی هم میگفتن سطح سوادش همینه و نمیدونه تو قرآن سوره کافرون هم داریم...
ادامه دارد...
فروردین 59چشم پروین صادقی دختر نشریه فروش رو کور کردن. چند روز بعد نسرین رستمی رو با گلوله کشتن. جلیل مرادپور رو در حال فروش نشریه و ابراز عقیده کشتن. احمد گنجهای رو تو رشت، احد عزیزی معلم روستا رو تو اردبیل و 19خرداد ناصر محمدی دانشآموز 18ساله رو با شلیک گلوله به چشمش از پا درآوردن. 3روز بعد از مراسم بزرگداشت شهادت قاصدان آزادی (ناصر، احد، احمد، جلیل، سیاوش شمس، شکرالله مشکین فام و عین الله پورعلی) مسعود رجوی در میتینگ امجدیه گفت مگر ما چه کردیم؟ لااقل به همان قانون اساسی خودتان ملتزم باشید...
تو همون متینگ قانونی که با مجوز وزارت کشور تشکیل شد، دستههای چماقدار تا تونستن سنگ و گلوله و گازاشکآور زدن و باز هم شهیدی دیگر...
تو این مدت دو ساله که مثلاً فعالیت قانونی بود، علاوه بر هزاران زخمی و شکنجه شده، حدود 71مجاهد با چوب و چاقو و تفنگ کشته شدن. باور میکنید؟
قتلعام ـ سند داغ و چماق خمینی و بردباری مجاهدین
قتلعام ـ سخنرانی مسعود رجوی در 22خرداد 1359
در حین فریاد علیه چماقداری در امجدیه باران سنگ و داغ و چماق و گاز اشکآور بود که از همه طرف میبارید اما نجابت و بردباری مجاهدین باعث شد که فردای اون روز خمینی حتی توی خونه و بیت خودش هم تنها شد! پسرش احمد علیه چماقداری موضعگیری کرد؛ نمایندگان مجلسش بر ضد چماقداری حرف زدن و وزارت کشورش هم گفت کار چماقدارها غیرقانونی بوده است.
اما خمینی که نمیتونست انزوای چماقداران و اعتلای مجاهدین رو تحمل کنه و هیچ جوابی هم در برابر منطق مجاهدین نداشت 13روز بعد به صحنه اومد و نخستین فرمان قتل عام رو صادر کرد.
قتلعام ـ نخستین فتوای قتلعام مجاهدین در تیرماه 1359
خمینی تو اون سخنرانی بقدری عصبانی بود که حتی قرآن رو تحریف کرد و گفت: «در قرآن سوره منافقین هست، اما سوره کفار نیست!» بعد از اون خیلیها به مسخره میگفتن این دیگه چه مرجع و امامیه که قرآن هم بلد نیست! بعضی هم میگفتن سطح سوادش همینه و نمیدونه تو قرآن سوره کافرون هم داریم...
ادامه دارد...