دیدیم که با تفکیک و طبقهبندی زندانیان حوالی پائیز و زمستون سال 66پروژه قتل عام زندانیان سیاسی کلید خورد. تا آخر سال 66هنوز چیزی معلوم نبود. به ذهن هیچ کدوم از زندونیا، حتی بدبینترین نفرات هم خطور نمیکرد، ممکنه خمینی اونایی که تو بیدادگاههای خودش، با معیارهای ضدبشری خودش به چند سال حبس محکوم کرد، بیاد قتلعام کنه. فروردین 67بچههای دیزلآباد کرمونشاه اولین کسانی بودن که گفتن ما رو میخوان ببرن تهران اعدام کنن. بعد از اون گاهی جسته گریخته تو بند یا شعبه یا کمیته مشترک و... بازجو یا پاسداری از روی عصبانیت جملهیی با مضمون اتمامحجت نهایی یا تعیین تکلیف میگفت، اما باز هم کسی جدی نمیگرفت.
نسرین فیضی تو کتاب خاطرات زندانش به این موضوع اشاره میکنه:
در بهار ۶۷رسیدگی مجدد به پروندهها با بازجویی از زندانیان آغاز شد. وقتی بچهها از علت باز شدن مجدد پروندههایشان پرسیده بودند صراحتاً به آنها گفته شده بود:
«این کار برای اتمامحجت با شما است. یا همکاری و یا تعیینتکلیف نهایی».
تکیه کلام پاسداران و دادیارانی مثل مجید سرلک، ناصریان، حداد و فرد تازهکاری به نام مهدیان و عرب هم در اوایل سال 67 این بود: «حکم منافق از همان ابتدا اعدام بوده و همیشه این حکم پابرجاست. اگر شما تا بهحال هم زنده ماندهاید از رحمت ولیفقیه است و حالا زمان تعیینتکلیف شما رسیده است“ …
مشابه همین حرف رو به مسعود مقبلی که برده بودنش کمیته مشترک گفتن. این موضوع مربوط به 5ماه قبل از قتلعامه. وقتی بازجو دید حریفش نمیشه و مسعود ذرهیی از مواضعش عقبنشینی نمیکنه با عصبانیت گفت برو به دوستاتم بگو داریم میایم برای تعیین تکلیف نهاییتون. دیگه شمشیرو از رو میبندیم.
مهدی عبدالرحیمی زندانی تبریز میگه:
اردیبهشت سال 67 آخوند حاکم شرع تبریز به اسم عابدینی اومد داخل زندان و صراحتاً گفت میخوایم همتونو تعیین تکلیف کنیم.
از طرفی روز چهارم خرداد، آخوند اسماعیل شوشتری که نمایندهٴ سابق قوچان تو مجلس بود بیمقدمه، از طرف شورای عالی قضایی بهعنوان رئیس جدید سازمان زندانهای کشور منصوب شد. این همون آخوندیه که از موضع رئیس سازمان زندانها تو هیأت مرگ شرکت کرد. یعنی لااقل از 4خرداد معلوم بود که این کار انجام میشه و شوشتریرو با این حکم آماده کردن.
قتلعام ـ قوه قضاییه آماده میشود
روز بعد یعنی پنجم خرداد 3نفر به نامهای: انوشیروان لطفی و حاجب محمدپور و حجت الله معبودی تو زندان اوین اعدام شدن.
روز یازده خرداد 150نفر از زندانیان مجاهد رو از بندهای 2و 3و 9زندان گوهردشت به زندان اوین منتقل کردند. (دشت جواهر صفحه 61)
این تعداد که از روزهای قبل توسط پاسداران بند شناسایی شده بودن، اولین قربانیان زندان گوهردشت بودن که به بند 4اوین منتقل شدن. در عوض بیش از صد نفر از زندانیان ملی کش یعنی اونهایی که حکمشون تموم شده و به خانوادههاشون گفته بودن تا چند ماه دیگه آزاد میشن به گوهردشت منتقل شدن. این جابهجاییها نشون میداد که رژیم توی زندانها برنامه و نقشهها داره و اوین اولین هدف توطئه و جنایت جدیده.
این تب و تاب در تیرماه ـ بعد از فتح مهران توسط مجاهدین ـ خیلی بیشتر شد. زندانی سیاسی پروین فیروزان که اون زمان زندان اوین بود میگه:
فکر میکردیم حادثه بزرگی تو راهه. تیرماه 67دو نفر از دادیارهای اوین اومده بودن بند یک که ما بودیم دونه دونه اسم و فامیل میپرسیدن و میگفتن میخوایم اتمامحجت کنیم.
همچنین تشکیل جلسات فوری شورای عالی قضایی و مواضع تند و تهدیدآمیز آخوند اردبیلی و مقتدایی (رئیس دیوان عالی کشور و سخنگوی قضاییه) در مورد قاطعیت در برخورد با جوانان و قانون تشدید مجازات زندانیان، نشان از شرایط جدید و نوعی آمادهسازی برای اقدامات جدید داشت.
ادامه دارد...
قسمت پانزدهم
نسرین فیضی تو کتاب خاطرات زندانش به این موضوع اشاره میکنه:
در بهار ۶۷رسیدگی مجدد به پروندهها با بازجویی از زندانیان آغاز شد. وقتی بچهها از علت باز شدن مجدد پروندههایشان پرسیده بودند صراحتاً به آنها گفته شده بود:
«این کار برای اتمامحجت با شما است. یا همکاری و یا تعیینتکلیف نهایی».
تکیه کلام پاسداران و دادیارانی مثل مجید سرلک، ناصریان، حداد و فرد تازهکاری به نام مهدیان و عرب هم در اوایل سال 67 این بود: «حکم منافق از همان ابتدا اعدام بوده و همیشه این حکم پابرجاست. اگر شما تا بهحال هم زنده ماندهاید از رحمت ولیفقیه است و حالا زمان تعیینتکلیف شما رسیده است“ …
مشابه همین حرف رو به مسعود مقبلی که برده بودنش کمیته مشترک گفتن. این موضوع مربوط به 5ماه قبل از قتلعامه. وقتی بازجو دید حریفش نمیشه و مسعود ذرهیی از مواضعش عقبنشینی نمیکنه با عصبانیت گفت برو به دوستاتم بگو داریم میایم برای تعیین تکلیف نهاییتون. دیگه شمشیرو از رو میبندیم.
مهدی عبدالرحیمی زندانی تبریز میگه:
اردیبهشت سال 67 آخوند حاکم شرع تبریز به اسم عابدینی اومد داخل زندان و صراحتاً گفت میخوایم همتونو تعیین تکلیف کنیم.
از طرفی روز چهارم خرداد، آخوند اسماعیل شوشتری که نمایندهٴ سابق قوچان تو مجلس بود بیمقدمه، از طرف شورای عالی قضایی بهعنوان رئیس جدید سازمان زندانهای کشور منصوب شد. این همون آخوندیه که از موضع رئیس سازمان زندانها تو هیأت مرگ شرکت کرد. یعنی لااقل از 4خرداد معلوم بود که این کار انجام میشه و شوشتریرو با این حکم آماده کردن.
قتلعام ـ قوه قضاییه آماده میشود
روز بعد یعنی پنجم خرداد 3نفر به نامهای: انوشیروان لطفی و حاجب محمدپور و حجت الله معبودی تو زندان اوین اعدام شدن.
روز یازده خرداد 150نفر از زندانیان مجاهد رو از بندهای 2و 3و 9زندان گوهردشت به زندان اوین منتقل کردند. (دشت جواهر صفحه 61)
این تعداد که از روزهای قبل توسط پاسداران بند شناسایی شده بودن، اولین قربانیان زندان گوهردشت بودن که به بند 4اوین منتقل شدن. در عوض بیش از صد نفر از زندانیان ملی کش یعنی اونهایی که حکمشون تموم شده و به خانوادههاشون گفته بودن تا چند ماه دیگه آزاد میشن به گوهردشت منتقل شدن. این جابهجاییها نشون میداد که رژیم توی زندانها برنامه و نقشهها داره و اوین اولین هدف توطئه و جنایت جدیده.
این تب و تاب در تیرماه ـ بعد از فتح مهران توسط مجاهدین ـ خیلی بیشتر شد. زندانی سیاسی پروین فیروزان که اون زمان زندان اوین بود میگه:
فکر میکردیم حادثه بزرگی تو راهه. تیرماه 67دو نفر از دادیارهای اوین اومده بودن بند یک که ما بودیم دونه دونه اسم و فامیل میپرسیدن و میگفتن میخوایم اتمامحجت کنیم.
همچنین تشکیل جلسات فوری شورای عالی قضایی و مواضع تند و تهدیدآمیز آخوند اردبیلی و مقتدایی (رئیس دیوان عالی کشور و سخنگوی قضاییه) در مورد قاطعیت در برخورد با جوانان و قانون تشدید مجازات زندانیان، نشان از شرایط جدید و نوعی آمادهسازی برای اقدامات جدید داشت.
ادامه دارد...
قسمت پانزدهم