ملیکش یعنی کسی که مدت محکومیتش تموم شده اما آزادش نکردن. داره اضافه بر مدت محکومیتش تحمل میکنه. محکومیتی که توسط آخوند وحشی حاکم شرع بریده شده و رسماً از طریق نهاد اجرای احکام به زندانی ابلاغ شده. توی حکم نوشته در صورتی که زندانی مشمول تخفیف مجازات نشه چه روزی آزاد میشه و دستگاه قضایی موظفه زندانی رو آزاد کنه...
طبق این سند محمود دولتآبادی باید روز 22تیر سال 75از زندان آزاد میشد اما مرداد 1367 بدون هیچ جرم و بازجویی و حکمی اعدام شد.
همه جای دنیا زندونی بعد از صدور حکم، دیگه دغدغهٴ بازجویی و شکنجه و دادگاه و... نداره. حبسشو میشکه؛ حکمش که تموم شد آزاد میشه. حالا اگه تو یه مملکتی یاسای چنگیز یا قانون هیتلر هم حاکم باشه فرقی نداره چون حکم بر اساس همون قوانین و همون معیارهای ضدبشری نظام چنگیزی و معیارهای هیتلری صادر شده. اما تو نظام ولایتفقیه وضع فرق میکنه؛
اولاً بعد از دادگاه تازه اول داستانه! ثانیاً وقتی حکمت تموم شد باید از هزار فیلتر رئیس زندان و اطلاعات و اجرای احکام و... بگذری، اگه تو این فاصله قتلعام نشدی باید بعد از هفت خان دادستانی و اطلاعات، چارتا ضامن دولتی و سند و وثیقه معتبر بیاری تا بتونن بیرون زندان هم کنترلت کنن. این یکی دیگه خیلی محشره!
با این همه بسیاری از قتلعام شدگان 67 از کسانی بودن که حکمشون تموم شده بود و طبق ضوابط و قوانین خودشون باید آزاد میشدن. چند ماه قبل از قتلعام اغلب ملیکشهارو از اوین آوردن زندان گوهردشت و ابدیها (احکام بالای ۲۰سال) رو بردن اوین. به خونوادههای ملیکشها هم که مدتها با تجمع و اعتراض مقابل کاخ دادگستری و مراجعه به منزل آقای منتظری آزادی بچههاشونو پیگیری میکردن گفته بودن تا یکی دو ماه دیگه آزاد میشن. از تعدادی هم سند و ضمانت گرفته بودن که تا یه هفته دیگه اسیرشونو آزاد کنن.
خانوادهها از روزهای اول خرداد 67منتظر بودن. بیتاب و بیقرار و چشمانتظار. دو ماه بعد فرمان مرگ صادر و قتلعام آغاز شد. همه رو کشتن.
عبدالرضا اکبری منفرد دانشآموز 15ساله، قبل از 30خرداد، زمانی که فعالیت سیاسی آزاد بود دستگیر شد. چند ماه بهش حکم دادن اما آزادش نکردن. خدا میدونه چقدر پدر و مادرش دوندگی کردن تا دادستانی رو وادار کنن به حکمی که خودشون صادر کردن عمل کنن اما بعد از هفت سال فشار و شکنجه و سالها ملی کشی با شروع قتلعام همراه با خواهرش رقیه اکبری منفرد اعدام شد. دو تا از برادراش هم قبلاً کشته بودن.
باور میکنید؟
قتلعام ـ اعدام عبدالرضا اکبری منفرد بعد از سالها ملی کشی
خیلیها چن سال از محکومیتشون گذشته بود. داریوش کینژاد، هموطن دلاور زرتشتیرو 2ماه قبل از بند بردن آزادش کنن اما با شروع قتلعام، همون روزهای اول حلق آویزش کردن.
بهشهادت شاهدان زندان گوهردشت ، فقط تو این زندان از 50-140نفری که حکمشون تموم شده بود و تو بند ملیکشها جمعشون کرده بودن تا آزادشون کنن، ۷یا ۸نفر بیشتر زنده نموندن؛ قتلعام شون کردن.
قتلعام ـ اعدام ملیکشها
مهشید رزاقی (حسین)، داریوش کینژاد، نادر لسانی، بهمن ابراهیمنژاد، مجید مغتنم، همایون نیکپور، محمود فرجیاسکندری، مهدی احمدی، سیدمحسن سیداحمدی، علی بابایی، حمید بخشنده، داود شاکری، مسعود طلوعصفت، داود آزرنگ، سعید گرگانی، یزدان خدابخش، اسماعیل قاضی، یحیی تیموری، شهرام شاهبخشی، حبیبالله حسینی، محمود پولچی، محسن سبحانی، جواد طاهری، حسن دالمن، حمیدرضا امیری، ناصر رضوانی… (دشت آتش)
ادامه دارد...
قسمت بیست وهشتم
طبق این سند محمود دولتآبادی باید روز 22تیر سال 75از زندان آزاد میشد اما مرداد 1367 بدون هیچ جرم و بازجویی و حکمی اعدام شد.
همه جای دنیا زندونی بعد از صدور حکم، دیگه دغدغهٴ بازجویی و شکنجه و دادگاه و... نداره. حبسشو میشکه؛ حکمش که تموم شد آزاد میشه. حالا اگه تو یه مملکتی یاسای چنگیز یا قانون هیتلر هم حاکم باشه فرقی نداره چون حکم بر اساس همون قوانین و همون معیارهای ضدبشری نظام چنگیزی و معیارهای هیتلری صادر شده. اما تو نظام ولایتفقیه وضع فرق میکنه؛
اولاً بعد از دادگاه تازه اول داستانه! ثانیاً وقتی حکمت تموم شد باید از هزار فیلتر رئیس زندان و اطلاعات و اجرای احکام و... بگذری، اگه تو این فاصله قتلعام نشدی باید بعد از هفت خان دادستانی و اطلاعات، چارتا ضامن دولتی و سند و وثیقه معتبر بیاری تا بتونن بیرون زندان هم کنترلت کنن. این یکی دیگه خیلی محشره!
با این همه بسیاری از قتلعام شدگان 67 از کسانی بودن که حکمشون تموم شده بود و طبق ضوابط و قوانین خودشون باید آزاد میشدن. چند ماه قبل از قتلعام اغلب ملیکشهارو از اوین آوردن زندان گوهردشت و ابدیها (احکام بالای ۲۰سال) رو بردن اوین. به خونوادههای ملیکشها هم که مدتها با تجمع و اعتراض مقابل کاخ دادگستری و مراجعه به منزل آقای منتظری آزادی بچههاشونو پیگیری میکردن گفته بودن تا یکی دو ماه دیگه آزاد میشن. از تعدادی هم سند و ضمانت گرفته بودن که تا یه هفته دیگه اسیرشونو آزاد کنن.
خانوادهها از روزهای اول خرداد 67منتظر بودن. بیتاب و بیقرار و چشمانتظار. دو ماه بعد فرمان مرگ صادر و قتلعام آغاز شد. همه رو کشتن.
عبدالرضا اکبری منفرد دانشآموز 15ساله، قبل از 30خرداد، زمانی که فعالیت سیاسی آزاد بود دستگیر شد. چند ماه بهش حکم دادن اما آزادش نکردن. خدا میدونه چقدر پدر و مادرش دوندگی کردن تا دادستانی رو وادار کنن به حکمی که خودشون صادر کردن عمل کنن اما بعد از هفت سال فشار و شکنجه و سالها ملی کشی با شروع قتلعام همراه با خواهرش رقیه اکبری منفرد اعدام شد. دو تا از برادراش هم قبلاً کشته بودن.
باور میکنید؟
قتلعام ـ اعدام عبدالرضا اکبری منفرد بعد از سالها ملی کشی
خیلیها چن سال از محکومیتشون گذشته بود. داریوش کینژاد، هموطن دلاور زرتشتیرو 2ماه قبل از بند بردن آزادش کنن اما با شروع قتلعام، همون روزهای اول حلق آویزش کردن.
بهشهادت شاهدان زندان گوهردشت ، فقط تو این زندان از 50-140نفری که حکمشون تموم شده بود و تو بند ملیکشها جمعشون کرده بودن تا آزادشون کنن، ۷یا ۸نفر بیشتر زنده نموندن؛ قتلعام شون کردن.
قتلعام ـ اعدام ملیکشها
مهشید رزاقی (حسین)، داریوش کینژاد، نادر لسانی، بهمن ابراهیمنژاد، مجید مغتنم، همایون نیکپور، محمود فرجیاسکندری، مهدی احمدی، سیدمحسن سیداحمدی، علی بابایی، حمید بخشنده، داود شاکری، مسعود طلوعصفت، داود آزرنگ، سعید گرگانی، یزدان خدابخش، اسماعیل قاضی، یحیی تیموری، شهرام شاهبخشی، حبیبالله حسینی، محمود پولچی، محسن سبحانی، جواد طاهری، حسن دالمن، حمیدرضا امیری، ناصر رضوانی… (دشت آتش)
ادامه دارد...
قسمت بیست وهشتم