728 x 90

با یاد مجاهد شهید ابراهیم هاشم‌زاده ثابت

مجاهد شهید ابراهیم هاشم زاده ثابت
مجاهد شهید ابراهیم هاشم زاده ثابت

محل تولد: آمل
شغل:
سن: 20
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: آمل
تاریخ شهادت: 15-3-1362
محل زندان: -

زندگینامه شهید


ابراهیم هاشم‌زاده‌ثابت، در سال ۱۳۴۲، در روستای نوا (یکی از روستاهای بخش لاریجان آمل)، در یک خانواده محروم و زحمتکش، به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خودش را در همان روستا به پایان برد و سپس به آمل رفت و تحت سرپرستی برادر بزرگترش، وارد تحصیلات دبیرستانی شد. او در تابستان به روستای نوا باز می‌گشت، تا در کارهای کشاورزی، که تنها منبع درآمد خانواده بود، شرکت کند.
ابراهیم که از یک‌طرف طعم تلخ فقر و تنگدستی را چشیده بود و از طرف دیگر شاهد حمله مزدوران ساواک شاه خائن برای دستگیری برادرانش، مجاهدان شهید صادق و اسماعیل، به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، به خانه محقر گلی‌شان بود، کینه عمیقی نسبت به دیکتاتوری فاسد پهلوی داشت.
به همین دلیل به‌رغم این‌که بیش از ۱۵ سال نداشت در قیام و تظاهرات گسترده مردم علیه شاه خائن فعالانه شرکت داشت.
ابراهیم، پس از پیروزی انقلاب، با توجه به شناختی که به واسطه برادرانش با سازمان پیدا کرده بود، به سازمان پیوست و به‌عنوان هواداری پرشور به فعالیت در بخش دانش آموزی جنبش ملی مجاهدین آمل مشغول شد.
وی در سال ۱۳۵۸، برای راه‌اندازی کتابخانه مهدی رضایی در روستای نوا، تلاشی پیگیر داشت. فالانژها و مزدوران خمینی، در ماه‌های اول بعد از انقلاب، به‌دلیل سابقه مبارزه برادران ابراهیم در دوران ستم‌شاهی، جرأت تعرض به ابراهیم را نداشتند.
وی که در تمامی فعالیت‌های تبلیغی و افشاگرانه سازمان شرکت داشت و در تظاهرات بزرگ و مسالمت‌آمیز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، بر علیه ارتجاع حاکم فعال بود، به فاصله چند روز پس از ۳۰خرداد، در موج دستگیری جوانان و نوجوانان، توسط مزدوران سپاه، در خانه برادرش در آمل، دستگیر شد و به زندان نور منتقل گردید.
ابراهیم به‌رغم شکنجه‌ها و فشارها، در زندان هم دست از فعالیت بر نداشت و همانجا با تشکیل یک هسته اقدام به جمع‌آوری کمک مالی و انتقال به سازمان نمود. دژخیمان زندان وقتی متوجه این موضوع شدند، وی را زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار دادند.
وی تا چندماه ممنوع‌الملاقات بود. پدر ابراهیم که پس از چندماه موفق شد به ملاقات ابراهیم برود، در ملاقات از او می‌خواهد، بدون این‌که کسی را لو بدهد، کمی کوتاه بیاید تا آزاد شود. اما ابراهیم با تبسمی بر لب، خیلی آرام به پدر می‌گوید: «پدر، من برادرِ شهیدان مجاهد صادق و مهدی هستم. به‌زودی مرا هم اعدام خواهند کرد. به خواهر و برادرم بگو بیایند برای آخرین بار آنها را ببینم».
شادابی و انگیزه بالا، تلاش و جدیت بالا در انجام مسئولیتها و قیمت دادن برای دیگران از ویژگیهای انقلابی بود که ابراهیم در میان همرزمانش به آنها شناخته می‌شد.
دادستان جنایتکار و امام جمعه پلید آمل، یوسفیان، به ابراهیم می‌گوید: «ما تو را آزاد می‌کنیم، ولی فقط به یک شرط. این‌که در مصاحبه شرکت کنی و بگویی که راه برادرانت درست نبوده و اشتباه کرده‌اند و بعد در نماز جمعه هم شرکت کنی». ابراهیم در پاسخ دژخیم با استواری و قاطعانه می‌گوید: «اولاً راه برادرانم کاملاً درست بوده و من آنرا ادامه می‌دهم. ثانیأ، شما کثیف و خائن به مردم و دروغگو هستید. من به هیچ‌وجه پشت سر شما نماز نمی‌خوانم. من و دیگر برادرانم به‌خاطر آزادی خلقمان قدم برداشتیم».
پس از این رویارویی، عوامل شکست‌خورده رژیم، ابراهیم را مجدداً زیر شدیدترین شکنجه‌های قرون‌وسطایی قرار دادند، به‌نحوی که پدرش در ملاقات آخر او را نشناخت. اما ابراهیم به پدر دلداری داد و گفت: «ناراحت نباش. من و برادرانم و مادرم، در راه خدا رفتیم. تو نیز صبور باش».
نهایتا دژخیمان جنایتکار که در برابر این مجاهد پاکباز و سر موضع، شکست خوردند، در سپیده‌دم پانزده خرداد ۱۳۶۲، وی را در آمل سربدار کردند.
مجاهدان خلق صادق و اسماعیل برادران وی از زندانیان زمان شاه و مادرش بتول جلالی‌زاده، از شهدای سرفراز مجاهدین خلق هستند که در سال ۱۳۶۰ به دست دژخیمان خمینی به‌شهادت رسیدند.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0481f106-586f-4904-bdb2-f54cec11b935"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات