زندگینامه شهید
علیرضا شاهی نصرتآبادی در سال ۱۳۴۱ در جنوب تهران به دنیا آمد. اگر چه او فرزند خانوادهای متوسط بود ولی از کودکی در محله راهآهن و کشتارگاه در میان کودکان و نوجوانانی زیسته بود که بهرغم تلاش بسیار خود و خانوادهشان، بسیاری از شبها گرسنه سر بر بالین مینهادند.
علیرضا که از رنج و محرومیت مردمی که در میان آنها زندگی میکرد، تأثیر پذیرفته بود، توسط برادر بزرگترش مجاهد شهید غلامرضا شاهی با مسایل سیاسی آشنا شد و با مطالعاتی که د راین مسیر کرد، نسبت به ریشه اختلاف طبقاتی در جامعه که حاکمیت دیکتاتوری شاه بود، آگاه شد.
وی در قیام و تظاهراتهای مردم در سال ۵۷ علیه نظام سلطنتی فعالانه شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب وی به انجمن دانشآموزان مسلمان؛ هواداران سازمان مجاهدین، پیوست و بهعنوان یک میلیشیای پرشور و فعال، در کلیه فعالیتهای تبلیغی و افشاگرانه سازمان، از جمله حضور در دکههای نشریه فروشی و کتابفروشی و حفاظت از سخنرانیها و میتینگها و مراکز مربوط به سازمان، شرکت داشت.
وی که در سال ۱۳۵۹ در بخش محلات جنوب تهران نیز فعالیت میکرد، در جریان درگیری با چماقداران خمینی در جوادیه تهران و دستگیری بیش از ۷۰ تن از میلیشیای مجاهد خلق، دستگیر شد.
علیرضا با کمک چند تن از همرزمانش موفق شد طرح فرار عده زیادی از دستگیر شدگان را عملی سازد و پس از یک هفته اسارت، خودش نیز با تلاش و پیگیری خانواده از زندان آزاد شد.
پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، وی در تیمهای عملیاتی میلیشیا سازماندهی شد و مأموریتهایی را انجام داد. اما پس از دستگیری برادر مجاهدش؛ غلامرضا شاهی ارتباطش با سازمان قطع شد.
وی تلاش بسیاری کرد که مجدداً به سازمان وصل شود، تا آن که سرانجام در خرداد سال ۶۲ به یکی از هستههای مقاومت مجاهد خلق وصل شد.
علیرضا مسئولیت سرپل تماس هسته با سازمان را به عهده گرفت. این مسئولیت نیاز به محمل کاری برای برقراری تماس داشت، که علیرضا بهرغم جسم ضعیفش با مشغول شدن در یک کارگاه صحافی که کار سنگینی بود، این مسأله را حل و فصل کرد. وی که هر هفته چند روز برای برقراری تماس با سازمان اقدام میکرد نهایتاً موفق شد پس از سه ماه تلاش مستمر، ارتباط هسته را با سازمان وصل کند. تکیه کلام صادقانه و سرشار از خلوص علیرضا همیشه این بود: «همه چیز را تحمل خواهم کرد تا روزی بتوانم بار دیگر به ِآغوش مجاهدین بازگردم».
وی در میان همرزمانش با ویژگیهای انقلابی نظم و انضباط در انجام مسئولیتها و عشق وافر به مردم محروم شناخته میشد.
علیرضا که پس از آن به زندگی کاملاً مخفی در پایگاههای نظامی سازمان روی آورده بود، در یک تیم عملیاتی همراه مجاهد شهید روحالله قاسملویی (کریم) که پسر خاله او بود و چند مجاهد دیگر به فعالیتهای انقلابیاش ادامه داد.
وی به همراه واحد عملیاتی بهدلیل شرایط امنیتی که در تهران برایشان ایجاد شده بود، به شیراز اعزام منتقل شدند.
او به همراه همرزمانش ظرف ۶ماه در کلیه فعالیتهای دستجمعی هستههای مقاومت مجاهد خلق، از جمله شرکت در چند مأموریت انقلابی در شیراز شرکت داشت.
سرانجام این مجاهد پاکباز به همراه چند تن از همرزمانش، بهدنبال برگزاری موفق پراتیک هفته «حماسه اشرف و موسی» در بهمنماه ۱۳۶۳ در شیراز دستگیر شد و پس از ۱۵ روز اسارت و شکنجه، در سحرگاه چهارم اسفند ماه سال ۱۳۶۳ به همراه ۵ تن دیگر از رزمندگان از جمله مجاهد خلق روحالله قاسملویی (پسر خالهاش) با جرثقال در جلوی دیدگان اشکبار مردم شیراز حلقآویز شد.
غلامرضا شاهی برادر بزرگتر علیرضا در شمار شهدای سرفراز مجاهدین خلق است.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org