شاید بهتر باشه تاریخ شروع قتلعام زندانیان سیاسی رو 28تیر 67یعنی فردای آتشبس در نظر بگیریم چون بلافاصله بعد از پذیرش قطعنامه 598موضوع قتلعام زندانیان تو اولویت و دستور کار فوری رژیم قرار گرفت.
دیدیم که از ۶ماه قبل، پس از تفکیک و طبقهبندی و بعد از جابهجایی زندانیان، مقدمات کشتار آماده بود و دادستان و رؤسای زندان و اطلاعات هر شهر منتظر فرمان بودن.
همه چی آماده بود. حتی خیلی از پاسدارها هم میدونستن. همه منتظر بودن تا اینکه خمینی، همزمان با سرکشیدن جامزهر آتشبس، فرمان کشتار مجاهدین زندان رو صادر کرد.
خمینی با عقبنشینی از جنگی که بارها گفته بود اگه بیست سال هم طول بکشه ادامه میدم تعادل سیاسی خودشو از دست داد و میخواست با قتل عام زندانیان ضمن حفظ تعادلی که از دست داده بود و تزریق انگیزه به نیروهای وارفته خودش، هم از شر مقاومت روزافزون مجاهدین تو زندانها خلاص بشه و هم با این کار خواستهها و مطالبات مشروع مردم بعد از جنگ رو مصادره کنه.
توی اوین _جهت اجرایی کردن پروژه قتلعام_ از صبح 28تیر بسیاری از زندانیان بندها رو به سلولهای انفرادی بردن و زندانیان بند یک گوهردشت رو که بعد از تفکیک، بهمن ماه جدا کرده بودن تا برای انکار قتلعام استفاده کنن، همه رو روز 28تیر به محیطی خارج از بندهای گوهردشت یعنی به بند جهاد بردن. هدف از تشکیل بند یک، بعد از تفکیک این بود که این تعدادرو که به نظرشون بیخطر میومدن نگه دارن تا ثابت کنن زندونیا رو نکشتن و منکر قتلعام بشن.
مسعود ابویی که اون زمان اوین بود، میگه با تعجب دیدیم که روز 28تیر یعنی فردای آتشبس ما رو بردن تو سلولهای انفرادی و دیدیم ظرف چند ساعت تمام سلولها پر شد.
همین روز یعنی 28تیر غلامرضا کاشانی اقدم رو به همراه چند مجاهد دیگه که زیرحکم بودن، اعدام کردند و اجسادشون رو تو سردخونه تحویل خونوادههاشان دادن و هیأتهای مشکوک از تهران عازم زندانهای مراکز استان شدند.
قتلعام ـ 28شروع تصفیه زندانیان
مثلاً یک هیأت بازرسی از اطلاعات مرکز (تهران) بهطور سرزده و سرپایی وارد زندان ساری شد. مجاهد شهید حسین سروآزاد نوشته:
روز 28تیر هیأتی از اطلاعات تهران سرزده وارد زندان شد. این هیأت شامل 5نفر اطلاعاتی لباسشخصی بود که اول به بند 6رفتند و بعد به بند جوانان آمدند. وقتی از زندانیان اتهامشان را پرسیدند، همه گفتند: «ما هوادار سازمان مجاهدین هستیم».
نفرات هیأت خیلی عصبانی شده بودند، گفتند: «مطمئنید پشیمان نمیشوید؟ همهتان را تعیینتکلیف میکنیم!»
قتلعام ـ 28تیر آخرین بازدیدها، سفارشات و هماهنگیها برای شروع کشتار
مجاهد شهید علیرضا اسلامی که خواهرش در جریان قتلعام به قتل رسید، در پایان یادداشت و گزارشی از خواهرش نوشته:
مدتی بعد فهمیدیم روز 29تیرماه (بعد از پذیرش قطعنامه) پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان ایلام خارج کردند. آن روز فکر میکردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد با خبری که از «شباب» یکی از روستاهای اطراف به دستمان رسید فهمیدیم هنگام عبور زندانیان از «شباب» ماشینشان خراب شده و شب را در همان روستا گذراندند و فردای آن روز زندانیان را به تپهیی در اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران کردند.
قتلعام ـ اقدام به اعدام جمعی بخشی از زندانیان ایلام در فردای پذیرش قطعنامه 598
ادامه دارد...
دیدیم که از ۶ماه قبل، پس از تفکیک و طبقهبندی و بعد از جابهجایی زندانیان، مقدمات کشتار آماده بود و دادستان و رؤسای زندان و اطلاعات هر شهر منتظر فرمان بودن.
همه چی آماده بود. حتی خیلی از پاسدارها هم میدونستن. همه منتظر بودن تا اینکه خمینی، همزمان با سرکشیدن جامزهر آتشبس، فرمان کشتار مجاهدین زندان رو صادر کرد.
خمینی با عقبنشینی از جنگی که بارها گفته بود اگه بیست سال هم طول بکشه ادامه میدم تعادل سیاسی خودشو از دست داد و میخواست با قتل عام زندانیان ضمن حفظ تعادلی که از دست داده بود و تزریق انگیزه به نیروهای وارفته خودش، هم از شر مقاومت روزافزون مجاهدین تو زندانها خلاص بشه و هم با این کار خواستهها و مطالبات مشروع مردم بعد از جنگ رو مصادره کنه.
توی اوین _جهت اجرایی کردن پروژه قتلعام_ از صبح 28تیر بسیاری از زندانیان بندها رو به سلولهای انفرادی بردن و زندانیان بند یک گوهردشت رو که بعد از تفکیک، بهمن ماه جدا کرده بودن تا برای انکار قتلعام استفاده کنن، همه رو روز 28تیر به محیطی خارج از بندهای گوهردشت یعنی به بند جهاد بردن. هدف از تشکیل بند یک، بعد از تفکیک این بود که این تعدادرو که به نظرشون بیخطر میومدن نگه دارن تا ثابت کنن زندونیا رو نکشتن و منکر قتلعام بشن.
مسعود ابویی که اون زمان اوین بود، میگه با تعجب دیدیم که روز 28تیر یعنی فردای آتشبس ما رو بردن تو سلولهای انفرادی و دیدیم ظرف چند ساعت تمام سلولها پر شد.
همین روز یعنی 28تیر غلامرضا کاشانی اقدم رو به همراه چند مجاهد دیگه که زیرحکم بودن، اعدام کردند و اجسادشون رو تو سردخونه تحویل خونوادههاشان دادن و هیأتهای مشکوک از تهران عازم زندانهای مراکز استان شدند.
قتلعام ـ 28شروع تصفیه زندانیان
مثلاً یک هیأت بازرسی از اطلاعات مرکز (تهران) بهطور سرزده و سرپایی وارد زندان ساری شد. مجاهد شهید حسین سروآزاد نوشته:
روز 28تیر هیأتی از اطلاعات تهران سرزده وارد زندان شد. این هیأت شامل 5نفر اطلاعاتی لباسشخصی بود که اول به بند 6رفتند و بعد به بند جوانان آمدند. وقتی از زندانیان اتهامشان را پرسیدند، همه گفتند: «ما هوادار سازمان مجاهدین هستیم».
نفرات هیأت خیلی عصبانی شده بودند، گفتند: «مطمئنید پشیمان نمیشوید؟ همهتان را تعیینتکلیف میکنیم!»
قتلعام ـ 28تیر آخرین بازدیدها، سفارشات و هماهنگیها برای شروع کشتار
مجاهد شهید علیرضا اسلامی که خواهرش در جریان قتلعام به قتل رسید، در پایان یادداشت و گزارشی از خواهرش نوشته:
مدتی بعد فهمیدیم روز 29تیرماه (بعد از پذیرش قطعنامه) پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان ایلام خارج کردند. آن روز فکر میکردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد با خبری که از «شباب» یکی از روستاهای اطراف به دستمان رسید فهمیدیم هنگام عبور زندانیان از «شباب» ماشینشان خراب شده و شب را در همان روستا گذراندند و فردای آن روز زندانیان را به تپهیی در اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران کردند.
قتلعام ـ اقدام به اعدام جمعی بخشی از زندانیان ایلام در فردای پذیرش قطعنامه 598
ادامه دارد...