زندگینامه شهید
طاهره اسکندرنژاد، در سال ۱۳۳۴، در شهر کرج به دنیا آمد؛ وی پس از سپری کردن تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه و دریافت دیپلم، وارد مدرسه عالی ادبیات در تهران شد و در رشته ادبیات فارسی تحصیلاتش را ادامه داد.
وی در اعتراضات و اعتصابات جنبش دانشجویی علیه سیاستهای سرکوبگرانه دیکتاتوری حاکم شرکت داشت و در جریان همین فعالیتها با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و با مطالعه زندگینامه و دفاعیات بنیانگذاران سازمان و سایر شهدا و کادرهای آن، شناخت بیشتری نسبت به ارزشها و آرمان مجاهدین پیدا کرد و هوادار سازمان شد.
طاهره بههمراه سایر دانشجویان همرزمش، در جریان قیام مردم ایران در سال ۱۳۵۷ در تظاهراتها، شرکت فعال داشت.
پس از سقوط دیکتاتوری پهلوی و پیروزی انقلاب، وی در ارتباط با جنبش ملی مجاهدین قرار گرفت و با کمک دیگر دانشجویان هوادار سازمان، انجمن دانشجویان مسلمان را در دانشکده راهاندازی کرد. همچنین یک کتابخانه حاوی کتابهای سازمان را نیز در دانشکده دایر نمود.
وی علاوه بر مسئولیتهایی که در انجمن داشت، ساعاتی از روز را بهفروش نشریه مجاهد و سایر انتشارات سازمان در بیرون دانشکده میگذراند.
شور و شوق او در تبلیغ اهداف و آرمانهای سازمان، همواره مورد تحسین همرزمانش قرار داشت و تلاشهای بیوقفه وی در جریان تبلیغات انتخاباتی برای برادر مجاهد مسعود رجوی بهعنوان کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری، برگ درخشان دیگری از فعالیتهای وی بود.
در جریان حمله و هجوم چماقداران و کمیتهچیهای ارتجاع حاکم به میلیشیاها، هنگام فروش نشریه مجاهد و دکههای آنها در سالهای ۵۹-۱۳۵۸، طاهره، پیوسته با جسارت و شهامت، در برابر این مزدوران حکومتی سینه سپر میکرد و در هر جمعی که بود تکیهگاه محکمی برای همرزمانش بهشمار میآمد.
در اردیبهشت سال ۱۳۵۹، بهدنبال تصمیم خمینی ملعون برای بستن دانشگاهها، حمله و هجوم گسترده چماقداران و پاسداران مسلح، به محیط دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی آغاز گشت. آنها با تهاجم به خوابگاههای دانشجویی درصدد تعطیلی خوابگاهها بر آمدند.
در روز ۲۲ خرداد ۱۳۵۹، پاسداران مسلح، به خوابگاه دانشجویان در دانشکده ادبیات حملهور شدند. طاهره، با شجاعت و رشادت چشمگیر، به مقابله با مهاجمان برخاست. چماقداران و پاسداران که از بعدازظهر تهاجم خود را شروع کرده بودند بهدلیل مقاومت طاهره و دوستان همرزمش، تا پاسی از نیمهشب درگیر همین خوابگاه بودند.
پس از تعطیلی دانشگاهها، وی به مسئولیتهایش در ارتباط با بخش دانشجویی سازمان ادامه داد.
او در تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز سازمان در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شرکت داشت و پس از سرکوب خونین آن به فرمان خمینی ملعون، مانند سایر مجاهدان به مبارزه و زندگی مخفی روی آورد و در واحدهای عملیاتی مجاهد خلق سازماندهی شد.
انتقال طاهره به واحدهای رزمی سازمان، آغاز دوران جدیدی از ظهور و درخشش ارزشهای والای مجاهدی وی بود.
او در این مسئولیت، صلاحیتهای خودش را بهعنوان یک فرمانده جسور، فداکار و کارآمد، در صحنههای مختلف، به اثبات رساند و همواره عنصری تعیینکننده در کسب موفقیت در مأموریتهای مختلف بود.
همرزمان وی در آن دوران، نقل کردهاند که هرگاه در مأموریتی، با فرماندهی طاهره بودند، احساس آرامش، اعتماد بهنفس و تسلط بر انبوه پاسداران مسلح جنایتکار داشتند. زیرا او، در مواجهه با هر مانع و هر مشکلی در اجرای مأموریت، بهسرعت و با رشادت، پیش میتاخت و صحنه را کاملاً علیه دشمن میچرخاند.
علرغم تواناییهای وی در صحنههای مختلف و عشق و علاقهیی که همرزمانش به او داشتند، اما فروتنی و تواضع او در جمع یارانش، درسآموز بود.
طاهره همواره خودش را کوچکترین نفر هر جمع میدانست و وقتی از رشادت او در صحنههای رزم صحبت میشد، میگفت: «نباید موفقیت در یک مأموریت را بهطور مجزا نگاه کنیم. اینها همه، حاصل کار یک مجموعه افراد از جان گذشته و در نهایت، حاصل کار یک تشکیلات عظیم است که غرقه در دریای خون و رنج شهیدان و اسیرانش میجنگد و ما نیز قطرهای از این دریاییم».
یکبار که به طاهره مسئولیت بیشتری در واحد رزمی سپرده شد، وی گفت: «امیدوارم صداقت آنرا داشته باشم تا هر چه بیشتر در راه خدا و خلق و میهنم مفید واقع شوم و بر گنجینه شرف و افتخار سازمان بیفزایم»
او در یکی از همین مأموریتها، پس از نبردی حماسی، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد و به کمک همرزمانش از صحنه خارج گردید.
وی بهمدت دو ماه، در خانه یکی از هواداران، بستری و تحت معالجه بود و پس از بهبودی نسبی، به یکی از پایگاههای مخفی سازمان منتقل گردید.
در اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۱، تهاجمات گستردهیی از سوی پاسداران جنایتکار به پایگاههای سازمان در تهران صورت گرفت.
در یکی از همین درگیریها در روز ۲۰ خردادماه ۱۳۶۱، پایگاه محل استقرار طاهره قهرمان، به محاصره پاسداران در آمد و درگیری آغاز شد.
این زن پاکباز مجاهد خلق، در کنار دو همرزم مجاهدش، پس از ساعتها نبرد با گلهای از پاسداران دشمن، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بهشهادت رسید.
بدین ترتیب، طاهره اسکندرنژاد، این فرمانده دلیر و بیباک، در آخرین نبرد، با نثار خون پاک خود، بر پیمانهایش با خدا و خلق در راه آزادی مردم ایران پای فشرد و به کاروان بزرگ شهدای مجاهد خلق پیوست.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید