زندگینامه شهید
سعید و محمدقلی دو برادر کوچک ناصرعلی بودند. محمدقلی هواداری بسیار پرکار و جدی بود. اما محیط کوچک مهدیشهر برای او تنگ بود. لذا به سبزوار منتقل شد و بر دامنه فعالیتهای خود افزود. عاقبت هم در همین شهر شهید شد. سعید یا آقا کوچک مجاهدی بود که در زندگی مبارزاتی خود فراز و نشیبهای بسیار داشت. او از هواداران فعال و شناخته شده سازمان در مهدیشهر بود. در سال۵۹ به خاطر سرزندگی و ایمان عمیقش به مبارزه مسئولیت میلیشیای مهدیشهر را به عهده داشت. بعد از ۳۰خرداد۶۰ سعید به خاطر شناختهشدگی به شاهرود منتقل شد اما چند ماه بعد دستگیر شد. سعید همچون برادر قهرمانش ناصرعلی ذرهیی مرعوب دستگیری خود نشد و با تهاجم بسیار دلاورانهیی از حمام زندان سپاه سمنان فرار کرد و به تهران رفت. سعید مدت ها در تهران به دنبال وصل به سازمان بود اما موفق به وصل ارتباط خود نشد و به ناچار به مهدیشهر بازگشت. به علت شناختهشدگی مجبور به زندگی مخفی و تحمل مشقات بسیار در شهر خود بود. در گزارشی درباره این دوره از زندگی سعید آمده است: سعید یک سال تمام در دخمهیی در نزدیک یک آغل زندگی میکرد. داستان رنج او در این یک سال یک کتاب است اما هیچگاه از تلاش برای وصل غافل نماند. سعید در سال۶۲ مجددا دستگیر شد و پس از یک سال زندان آزاد گردید.پس از آزادی، سعید برفعالیتهای خود برای وصل به سازمان افزود. تا این که توانست ارتباط خود را برقرار کند». بالاخره سعید قهرمان پس از یک سال تلاش توانست در سال۶۴ از کشور خارج و به منطقه مرزی برود. سعید مجاهدی بسیار منصبط با مرزبندیهای قوی با دشمن بود. او در واحدهای نظامی و گردان های رزمی سازماندهی شد و در نبردهای متعددی علیه دشمن ضدبشری شرکت کرد. سعید قهرمان در عملیات فروغ جاویدان درنزدیکی اسلامآباد بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن به شهادت رسید. او در نامهیی که حکم وصیتنامهاش را دارد نوشته است: «ما مجاهدین با آگاهی کامل و با اختیار از همه زیباییها و عواطف و عشقها گذشتیم. و با تمام وجودمان قدم در راهی گذاشتهایم که باید نهال شرف و عزت خلق و انقلابمان را با خون هایمان آبیاری کنیم. عهد کردهایم که تا آخرین خشت کاخ دجالگری و دینفروشی را با چنگ و دندان هم که شده درهم بکوبیم».
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید