زندگینامه شهید
تاریخ تولد: ۱۳۳۲ـ مشهد
از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران (افسر خلبان)
سابقه مبارزه: ۳۵سال
از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران (افسر خلبان)
سابقه مبارزه: ۳۵سال
از اعضای شورای ملی مقاومت ایران (کمیسیون تحقیقات دفاعی و استراتژیک)
استوار بر سوگند تا پایان ”من مجاهد خلقم، مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم برعهد و پیمان با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگندهای خود پایدار و استوارم“
علیرضا در سال ۵۵ با مجاهدین و آرمان آن آشنا شد. در سال ۵۶ برای ادامه تحصیل در رشته کشاورزی به آلمان سفرکرد و در آنجا به جمع دانشجویان هوادار سازمان پیوست. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، ماندن در خارج را تاب نیاورد، تحصیل را رها کرد و در اسفند ۵۷ به میهن بازگشت و بلافاصله در زادگاهش مشهد به جنبش ملی مجاهدین پیوست و در بخش محلات بهطور تمام وقت به فعالیت پرداخت و بهدلیل صلاحیتهایی که از خود بارز کرد، مسئولیتهای بیشتری را به عهده گرفت.
نشاط و سرزندگی و روحیه سرشار از ایمان و اعتقاد به راهی که برگزیده بود با ورودش به هر مسئولیتی و هر قسمتی چشمگیر و همرزمانش را متأثر میکرد. وی با اینکه دانشجویی در آلمان بود و امکانات مناسب برای هر نوع انتخابی را داشت ولی وجود خویش را به آرمان و راهی سپرد که تنها ارادهاش رهایی خلقش از ایلغار فاشیسم مذهبی بود.
نشاط و سرزندگی و روحیه سرشار از ایمان و اعتقاد به راهی که برگزیده بود با ورودش به هر مسئولیتی و هر قسمتی چشمگیر و همرزمانش را متأثر میکرد. وی با اینکه دانشجویی در آلمان بود و امکانات مناسب برای هر نوع انتخابی را داشت ولی وجود خویش را به آرمان و راهی سپرد که تنها ارادهاش رهایی خلقش از ایلغار فاشیسم مذهبی بود.
با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، علیرضا که شیفته نبرد با دشمن مردم ایران بود فعال و پر انرژی در عملیاتی مختلف از جمله آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان شرکت داشت.
او بهدلیل شایستگیهایی که از خود نشان داد در قسمت هوایی ارتش آزادیبخش وارد شد و پس از گذراندن آموزشهای سخت و سنگین به کسوت یکی از افسران خلبانان ارتش آزادیبخش درآمد.
و آنگاه که در جریان انقلاب درونی مجاهدین در سال ۶۸ قرار گرفت، برایش دستاوردی داشت که هرگز حاضر نبود آن را از دست بدهد. زیرا که به اوج دیگری از ارزشهای والای انسانی و انقلابی دست یافت که ادامه مسیر مجاهدت با هر فراز و نشیبی را برای وی شیرین کرد. وی نوشته بود:
”از آنجا که به یمن انقلاب ایدئولوژیک و مسئول اولی خواهر مریم بهتازگی چشمم به دنیای جدید و بیمنتهای ایدئولوژی اسلام انقلابی... . باز شده میخواهم بگویم که در حال حاضر بهعلت دریافتی که از این رهبری کردهام در نقطهای قرار گرفته و از شخصیت و اعتبار انسانیای برخوردار شدم که به هیچوجه حاضر به از دست دادن آن نیستم“
او بهدلیل شایستگیهایی که از خود نشان داد در قسمت هوایی ارتش آزادیبخش وارد شد و پس از گذراندن آموزشهای سخت و سنگین به کسوت یکی از افسران خلبانان ارتش آزادیبخش درآمد.
و آنگاه که در جریان انقلاب درونی مجاهدین در سال ۶۸ قرار گرفت، برایش دستاوردی داشت که هرگز حاضر نبود آن را از دست بدهد. زیرا که به اوج دیگری از ارزشهای والای انسانی و انقلابی دست یافت که ادامه مسیر مجاهدت با هر فراز و نشیبی را برای وی شیرین کرد. وی نوشته بود:
”از آنجا که به یمن انقلاب ایدئولوژیک و مسئول اولی خواهر مریم بهتازگی چشمم به دنیای جدید و بیمنتهای ایدئولوژی اسلام انقلابی... . باز شده میخواهم بگویم که در حال حاضر بهعلت دریافتی که از این رهبری کردهام در نقطهای قرار گرفته و از شخصیت و اعتبار انسانیای برخوردار شدم که به هیچوجه حاضر به از دست دادن آن نیستم“
آری علیرضا این شخصیت انسانیاش را چه در کسوت یک فرمانده ارتش آزادیبخش و چه بهعنوان یک اشرفی، در جدیتش در انجام مسئولیتهای مختلفی که داشت ثابت کرد. رزم او در ۱۰شهریور امسال در اشرف، زیباترین فصل پایانی بر کتاب زندگی سراسر شکوه و حماسه یک مجاهد خلق بود. او در یک سال قبل نوشته بود:
”اکنون که ما در اشرف مانده و تعدادی از همرزمانم به لیبرتی رفتهاند... .. من صد بار بیشتر از قبل آنچنان که در صحنههای دیگر از جمله 19فروردین نشان دادیم آماده هستم تا پتانسیل مجاهدین را در رویارویی با رژیم و همپالگیهایش به آنها نشان دهیم.. … ما در سایه رهبری ذیصلاح خود و به یمن هدایت او در این مسیر به همه رنجها و محرومیت مردممان و به ستم و بدبختی که آخوندها در کشورمان حاکم کردهاند پایان خواهیم داد و من تا آن روز دمی از پای نخواهم نشست“.
”اکنون که ما در اشرف مانده و تعدادی از همرزمانم به لیبرتی رفتهاند... .. من صد بار بیشتر از قبل آنچنان که در صحنههای دیگر از جمله 19فروردین نشان دادیم آماده هستم تا پتانسیل مجاهدین را در رویارویی با رژیم و همپالگیهایش به آنها نشان دهیم.. … ما در سایه رهبری ذیصلاح خود و به یمن هدایت او در این مسیر به همه رنجها و محرومیت مردممان و به ستم و بدبختی که آخوندها در کشورمان حاکم کردهاند پایان خواهیم داد و من تا آن روز دمی از پای نخواهم نشست“.
علیرضا در آخرین کلماتش نیز با بیانی بسا فراتر، این واقعیت را در شاکر بودن نسبت به همه ابتلائات و نیز رستگاری که در پی آن است، نوشته بود:
«من یکی از مجاهدان لشکر فدایی اشرف هستم... با هرآنچه تحت نام مشکل، تضاد، سختی و صعوبت در این راه مواجه شوم، آن را لطف و رحمت تلقی نموده و از سر صدق و خضوع نسبت به قرار گرفتن در چنین مقام شایستهای، شاکر و آن را نعمت و منتی به خود دیده و رستگاری خود را در پیمودن همین مسیر میدانم».
«من یکی از مجاهدان لشکر فدایی اشرف هستم... با هرآنچه تحت نام مشکل، تضاد، سختی و صعوبت در این راه مواجه شوم، آن را لطف و رحمت تلقی نموده و از سر صدق و خضوع نسبت به قرار گرفتن در چنین مقام شایستهای، شاکر و آن را نعمت و منتی به خود دیده و رستگاری خود را در پیمودن همین مسیر میدانم».
علیرضا همچنان که طی ۳۵سال پایدار و استوار با دشمن ضدبشر جنگید، برپیمانش در ایستادگی در برابر تمامی سختیها و ابتلائات مسیر صدق ورزید و به پیمانش با خدا و خلق وفا کرد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید