زندگینامه شهید
هلن ارفعی در ۳۰مهر۱۳۳۷ در تهران در خانوادهای کمدرآمد دیده به جهان گشود، او پس از پایان دبیرستان در سال۵۴ وارد مدرسه عالی بهداشت شد، و بعد از۲سال بهعنوان مربی بهداشت کودکان در خدمت فرزندان خلق در نواحی ۵و۲ تهران در آمد.
او عاشق کودکان نسل انقلاب بود و صاحب احساساتی پاک و عمیق و انسانی بود، طوری که بارها و بارها دست کودکان بیبضاعت را میگرفت و به درمانگاه میبرد، و تا مراحل نهایی معالجه تنهایشان نمیگذاشت. خدمت به کودکان بخشی از زندگی پر بار ولی کوتاه او بود. او همواره اصرار داشت که در جنوب تهران و در میان مردم فقیر زندگی کند.
وی در جریان انقلاب ضدسلطنتی فعال بود و در اکثر تظاهرات سالهای ۵۶ – ۵۷ شرکت داشت.
در جریان این سالها او بخش زیادی از حقوق ماهیانه را صرف خرید دارو و وسایل پانسمان میکرد و به مداوای زخمیهای تظاهرات خیابانی میپرداخت.
هلن قبل از اینکه در رابطه با سازمان قرار گیرد بارها به بهشت زهرا و سر مزار مجاهدین شهید محمد حنیفنژاد، سعید محسن، علی اصغر بدیع زادگان و سایر شهدای مجاهد خلق میرفت.
هلن پس از تشکیل انجمن هواداران سازمان در خزانه با آن تماس گرفت، و تا ۳۰خرداد۶۰ نه بهعنوان یک هوادار سازمان، با نظمی انقلابی فعالانه در خدمت اهداف سازمان در آمد.
او به نظم انقلابی و رفتار و کردار انقلابی اعتقاد داشت و به آنچه که اعتقاد داشت عمل مینمود، و بارها میگفت: «مجاهدین تنها امید مردمند».
وی به خانه مادرانی که فرزندانشان شهید یا در زندان بودند میرفت و با بردن اعلامیههای سازمان برایشان به آنها روحیه میداد و کمککار مادران مجاهد بود.
او روزانه هفت ساعت برای سلامتی کودکان کار میکرد و در همان لحظات اعلامیه از کیف خود در میآورد و به معلمین و کارمندان میداد و افشاگری میکرد.
در هفتم اردیبهشت۶۰ در تظاهرات عظیم مادران که بر علیه جنایات ارتجاع صورت گرفت در پیچ شمیران دستگیر شد، و یک هفته در چنگال کمیته عشرت آباد بهدست مسئول کمیته و معاونش و شکنجه شد ولی هرگز نامش را فاش نساخت.
هلن در مقابل یکی از شکنجهگران که به او گفت: «اگر حرف نزنی میکشیمت» فریاد زد «بکش، مزدور، چرا نمیکشی؟ »... سرانجام کمیته ضدخلقی مجبور شد او را آزاد کند.
هلن به اهداف مقدس مجاهدین پایدار بود و میگفت: «یا نباید مجاهد بود و یا اگر کسی میخواهد مجاهد باشد باید مجاهدی فکر کند و مجاهدی عمل کند. هوادار مجاهد باید ویژگیهای سازمانش را کسب کند تا خلق بداند که پندار و کردار مجاهد حامل متعالیترین و متکاملترین ارزشهای انسانی است».
روز ۲۴آبان۱۳۶۰ به هنگام خروج از محل کار و به جرم خدمت به نسل انقلاب مورد حمله پاسداران ضدخلقی کمیته مرکزی قرار گرفت و دستگیر شد.
پاسداران جنایتکار خمینی او را در کمیته مرکزی مورد شکنجه قرار دادند اما او تا سه روز آدرس اصلی خود را نگفت، و با آدرسهای خیالی مأموران کمیته را سرگردان کرد تا یاران و همرزمانش در این فرصت بتوانند خانه را ترک نموده و بهدست دژخیمان خمینی گرفتار نگردند.
پس از سه روز که مزدوران مسلح خمینی به خانه او ریختند که چیزی عایدشان نشد، اما خانه را غارت کرده و حتی از یک رادیوی معمولی و ۱۳۰تومان پول که تنها موجودی هلن بود نگذشتند.
بعد از اینکه کمیته هیچ چیز بهدست نمیآورد دژخیمان هلن را مجدداً بهشدت شکنجه میکنند اما او قهرمانانه مقاومت میکند.
پس از یک هفته هلن از کمیته به اوین منتقل شد، لاجوردی جلاد همراه با بازجویی در زندان اوین او را مورد شکنجه قرون وسطایی قرار دادند، اما دژخیم غافل بود که هلن کلمهای به جلاد پاسخ نخواهد داد.
سرانجام در ۳۰آذر۶۰ دژخیمان خمینی خونآشام هلن را بعد از گرفتن خونش به همراه ۱۹مجاهد دیگر به جوخهی اعدام سپردند.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org