زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: ۱۳۵۳ / ۲سال
نحوه شهادت: درگیری در حمله رژیم به پایگاه
فرشته ازهدی در سال۱۳۳۵ در شهر مشهد متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همان شهر به پایان رسانید.
فرشته بهدلیل آشنایی خانوادگی با شهید بنیانگذار محمد حنیفنژاد و نیز پیوند خانوادگی با مجاهدان شهید منصور بازرگان (دایی او) و فاطمه امینی (همسر منصور) از نخستین سالهای تحصیلات دبیرستانی با سازمان آشنا شد و از همان زمان فعالیتهای مبارزاتی خودش را شروع کرد.
بعد از شهریور ۵۰ فرشته با مسافرتهای مکرر خود به تهران و ارتباط با خانوادههای مجاهدین به فعالیت مشغول بود.
یکی از خواهران مجاهد که در سالهای بعد از ۵۰ با وی ارتباط نزدیک داشته و مدتی نیز در زندانهای شاه در کنارش بوده، میگوید:
«شخصیت فاطمه امینی فرشته را بهشدت تحتتأثیر قرار داده بود و او در انجام رهنمودها و دستورالعملهای فاطمه سر از پا نمیشناخت.
با شور و شوق فراوان به تکثیر و پخش اطلاعیههای سازمان میپرداخت. در همان سن و سال نوجوانی، از توان فکری و درک تئوریک بسیار خوبی برخوردار بود و مطالعات زیادی داشت».
فرشته در آن دوران که در ارتباط با شبکه خبری خانوادههای مجاهدین اسیر و شهید فعالیت میکرد توانست بهخوبی با تضادهایی که در مسیر فعالیت مبارزاتیش وجود داشت، برخورد کند و از عهده حل و فصل آنها برآید.
هنگامی که در اواخر سال۵۱، ساواک بر اساس یک طرح سرکوبگرانه زندانیان مجاهد را از تهران به زندانهای مختلف و از جمله به مشهد و شیراز منتقل کرد، تا از ارتباط آنها با هم جلوگیری کند؛ فرشته در مشهد با محملهای مختلف به ملاقات زندانیان مجاهد میرفت و در رد و بدل کردن اخبار بین زندان و بیرون نقش مؤثری ایفا میکرد. او بسیاری از خبرهایی که در بیرون زندان اتفاق میافتاد را از همین طریق به زندانیان مجاهد در زندانهای شاه منتقل میکرد.
فرشته پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه فعالیتهایش به تهران آمد و در خانه مجاهد شهید معصومه شادمانی (مادر کبیری) زندگی میکرد. در جریان هجوم ساواک به خانه مادر کبیری در پاییز سال۵۳، فرشته هم به اسارت ساواک درآمد و به شکنجهگاه کمیته انتقال یافت. در زندان زمانیکه ارتباط خانوادگی وی با مجاهد شهید فاطمه امینی که در آن دوران مخفی بود برای مأموران ساواک روشن شد او را بیش از پیش تحت فشار و شکنجه قرار دادند. اما فرشته قهرمان در برابر این فشارها خم به ابرو نیاورد و مقاوم و استوار اسرار سازمان محبوبش را در سینه حفظ کرد. پس از طی دوران سخت شکنجه، در بیدادگاه نظامی شاه وی را به دو سال زندان محکوم کردند.
در جریان ضربه خائنانه اپورتونیستها بهرغم همه محدودیتها و مشکلات و بهویژه بیاطلاعی از واقعیت و کم و کیف این ضربه خائنانه، از راه و آرمان مجاهدین دست نکشید و همواره درصدد وصل به مجاهدین بود.
فرشته که در زمستان سال۵۵ چند ماه پس از پایان محکومیتش از زندان آزاد شد بهطور فعال بهدنبال وصل به سازمان بود.
وی در سال۵۶ بهمحض اینکه در جریان مواضع مجاهدین و اطلاعیه ۱۲مادهیی اعلام مواضع مجاهدین که در زندان شاه توسط برادر مجاهد مسعود رجوی تدوین شده بود، قرار گرفت، و گمشده سالهای دشوار تنهایی و بیخبری از سازمان را پیدا کرد. از آنپس در جهت فراگرفتن آموزشهای سازمان علاقه بسیاری از خودش نشان میداد.
وی سرانجام بهدنبال تلاشهای بسیار در سال۵۷ مستقیماً به سازمان وصل شد و با اوجگیری قیام ضدسلطنتی او نیز فعالانه در خیزشهای مردمی شرکت داشت.
فرشته ازهدی، در پی سرنگونی رژیم شاه، در ستاد سازمان در تهران و سپس در بخش شهرستان و قسمت آرشیو سازمان فعالیت میکرد.
پس از آن مدتی در نهاد کارگری سازمان مشغول به کار شد و از اواخر سال۵۹ در دفتر مرکزی سازمان تحت مسئولیت مجاهد شهید اشرف رجوی فعالیت میکرد.
فرشته از صداقت و صمیمیت خاصی برخوردار بود. متانت، تواضع، آرامش و گشادهرویی، فداکاری و احساس مسئولیت در انجام مسئولیتهای سازمانی، صبر و تحمل و پایداری در برابر شرایط سخت از ویژگیهای بود که در میان همرزمانش به آنها شناخته میشد.
پس از سی خرداد ۱۳۶۰ و آغاز نبرد انقلابی مسلحانه مجاهدین با خمینی ضدبشر، فرشته نیز در پایگاههای مقاومت و انقلاب همراه با سایر همرزمانش از جمله همسر شهید مجاهد خلق حمید خادمی به انجام مسئولیتهای خطیرش ادامه داد.
نهایتا در حمله وحوش خمینی به پایگاههای مجاهدین در ۱۲ اردیبهشت سال۱۳۶۱ و خلق مقاومت حماسی و فراموشیناپذیر مجاهدین در برابر گله پاسداران رژیم، مجاهد شهید فرشته ازهدی سمبلی از فدای بیکران و رزم تمامعیار مجاهدین در برابر خمینی دجال را عرضه کرد. او در کنار مادر قهرمانش و در حالیکه با فرزند خردسال وداع کرده بود، نشان داد که مجاهدین چگونه با تمام توش و توان و خانه و خانمان، به نبرد با دجال دوران شتافتند و از بذل همهچیزشان در راه رهایی میهن و آزادی مردم ایران دریغ نکردند.
مجاهد شهید فرشته ازهدی از قهرمانان شهید حماسه ۱۲اریبهشت سال۶۱ است. او در جریان یکی از درگیریهای حماسی مجاهدین با پاسداران در کنار مادر مجاهدش شهید ایران بازرگان تا آخرین گلوله با پاسداران وحشی خمینی جنگید و قهرمانانه بهشهادت رسید. فرزند خردسال فرشته ناصر خادمی نیز در این درگیری مجروح شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید