زندگینامه شهید
ژیلا و همرزم دیگرش کبری را قبل از اعدام بالای سر پیکرهای پاک سردار خیابانی و اشرف رجوی بردند و آنها همراه سایر یارانشان در آن صحنه با غرور و افتخار تمام به اشرف شهیدان و سردار آزادی موسی خیابانی سلام دادند. سلامی بهمعنی عهدوپیمانی مجدد و سپس راهی میدان تیرباران شدند و ژیلا در همان شب همراه با کبری اسدی و تعدادی دیگر از مجاهدین جاودانه شد.
مجاهد شهید ژیلا نقیزاده در سال۱۳۴۱ در تهران بدنیا آمد و در دوران دبیرستان با مجاهدین و اهداف آنها آشنا شد و به فعالیت برای تبلیغ آرمانهای مردمی مجاهدین مشغول شد.
او گاه تا نیمهشب برای نوشتن اعلامیهها بیدار میماند، در شعارنویسی، و فروش نشریه مجاهد و حتی پیدا کردن اماکن استقراری برای بچههایی که نیازمند بودند، خیلی فعال بود.
ژیلا این میلیشیای پرشور برای دفاع از حقوق مردم لحظهای آرام نداشت و سرانجام در جریان تظاهرات پنجم مهر سال۶۰ که میلیشیای قهرمان برای اولین بار شعار مرگ بر خمینی سر دادند ژیلا هم دستگیر شد.
در طول بازجوییها شکنجههای زیادی در مورد او اجرا کردند، طوری که خانوادهاش در اولین ملاقات نتوانستند او را بشناسند. پاسداران وقتی به حکم حاکم ضدشرع صد ضربه شلاق بر پیکر ژیلا زدند، ژیلای قهرمان در برابر شکنجهگر، خم به ابرو نیاورد.
سر انجام در بیدادگاه او را به اعدام محکوم کردند و بهطور موقت به بند ۲۴۶ فرستادند، ژیلا در بند هم آرام نداشت و مسئولیت اتاقشان را بهعهده گرفته بود، و با رابطههای گرم و صمیمانهاش فضای بند را تغییر داده بود، تا اینکه روز ۱۹بهمن او را به همراه هم پروندهایش کبری اسدی صدا زدند.
یکی از همرزمان و همبندیهای ژیلا نقل میکند «وقتی ژیلا اسمش را شنید به بچهها گفت بچهها ما رفتیم. بعد وضو گرفت و نماز خواند و ساعت و انگشترش را به یکی از مادران مجاهد خلق بهعنوان یادگاری داد، و سفارش کرد که از مادرش بخواهد که برای او ماتم نگیرد.
بعد هم همه بچهها را جمع کرد و یک شعر ترکی خواند و در حالیکه با همه بچهها خداحافظی کرد چشمبند زد و همراه پاسدار از بند خارج شد».
ژیلا و همرزم دیگرش کبری را قبل از اعدام بالای سر پیکرهای موسی خیابانی و اشرف رجوی بردند و آنها همراه سایر یارانشان در آن صحنه با غرور و افتخار تمام به اشرف شهیدان و سردار آزادی موسی خیابانی سلام دادند. سلامی بهمعنی عهد و پیمانی مجدد و سپس راهی میدان تیرباران شدند و ژیلا در همان شب همراه با کبری و تعدادی دیگر از مجاهدین جاودانه شد.
بعدها همبندان مجاهد ژیلا سنگ قبری سمبلیک درست کردند و بر روی آن نوشتند:
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز پی جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه نیمهشب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
در گزارشهای مربوط به حماسهٔ ۱۹بهمن سال۶۰ آمده که جانیان خمینی پس از اینکه نتوانستند حتی یک مجاهد را هم در پایگاه اشرف و موسی زنده به دست بیاورند، پیکرهای اشرف و موسی را به زندان بردند و از زندانیان خواستند که به پیکرهای آنها توهین کنند.
اما زندانیان بعد از ادای احترام و خواندن سرود شهادت، با سرداران خودشان تجدید عهد کردند، و جلادان خمینی همان شب بیش از ۱۵۰ زندانی مجاهد را به جوخه تیرباران سپردند.
لینک مزار شهید در قطعه ۹۲ بهشت زهرا
خاطرات
شعر ترکی که ژیلا در جمع یارانش در زندان خواند
اوجا داغلار باشیندا جیرانلار گزر
من گدرم داغلارا، جیران بالاسینن دالینجا
نینیم کی اورگیمی ورمیشم بیر عشقه، اونون اوچن گولرم
اوجا داغ باشلاریندا جیرانلار سوری سوری
یولارینی آچیلار اوجالار، نه قوخاماز!
آما بیر جیران بالاسی، داغی بوجاغیندا قانینا بلشیم، نینیم؟ آخ!
من ایندی اورگیم دولی دولی اومید و گوله گوله گدریم اولارین دالیسنجا، اورگیمی ورمیشم بیر شیرین عشقه
اوجا داغلار باشیندا، ایندی لالهلر آچیلیپ
اولارین ایاغینا، [کو کینه] نه چوخ پاک قانلار توکولوپ
آما نینماخ کی، منده ایندی اورگیم دولی دولی، گولرلی، ورمیشم بیر شیرین عشقه، و گئدریم او جیرانلارین دالیسینجا.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org