زندگینامه شهید
مجاهد شهید عباسعلی جابرزاده انصاری (کاوه) در سال۱۳۳۰ در خانوادهای زحمتکش در اصفهان متولد شد و در آن شهر به تحصیل پرداخت.
پس از پایان دوران ابتدایی بهدلیل مشکلات مالی خانوادگی، به کارگری پرداخت و تحصیلات دورهٔ اول متوسطه را در دبیرستان شبانه و در حالی که ۴سال آن را روزانه ۱۲ ــ ۱۰ساعت کار میکرد بپایان رساند.
او از سالهای آخر دبیرستان با مسائل سیاسی ــ اجتماعی آشنا شد و در سالهای بعد از ۵۰ ملاقات با برادرش (مجاهد کبیر و صدیق محمدعلی جابرزاده انصاری) که زندانی سیاسی رژیم شاه بود، در ارتقاء آگاهی و رشد انگیزههای مبارزاتی او نقش مؤثری داشت.
در دوران انقلاب همراه با همسر مجاهدش ثریا سنماری مانند دیگر جوانان فعال و مبارز شهر، در تظاهرات و دیگر حرکتهای مردمی فعالانه شرکت داشت.
پس از آزادی برادرش از زندان امکان آشنایی بیشتری با اهداف و آرمانهای توحیدی را پیدا کرد، و پس از پیروزی قیام بهمنماه سال۵۷، در ارتباط با جنبش ملی مجاهدین در اصفهان فعالیتش را آغاز نمود.
او از ابتدای پیوستن به سازمان با روحیهٔ فداکاری و با عشق و علاقهٔ عمیقی که به سازمان داشت، همهٔ امکانات مادی و معنوی خود را در جهت نشر و تبلیغ اهداف و آرمانهای مجاهدین بکار گرفت.
علاوه بر منزل مسکونیش که محل برگزاری نشستها، تهیهٔ پلاکاردها و… بود، از محل کار خود نیز برای فروش نشریهٔ مجاهد، پوسترها، کتابها و دیگر آثار سازمان استفاده میکرد.
در این دوران اضافه بر فشارهایی که کلیهٔ هواداران سازمان در راه نشر و ترویج نظریات انقلابی سازمان متحمل میشدند، فشار مضاعفی نیز بهدلیل مجاورت مرکز سپاه ضدخلقی اصفهان با محل کارش (گلفروشی ساحل) به او وارد میشد.
چنانکه مغازة او دائماً مورد تهاجم اراذل و اوباش بسیج شده از سوی سپاه پاسداران ضدمردمی قرار داشت.
مزدوران خمینی از طریق حملات و تهدیدات به گمان واهی خود میخواستند او را عاجز کرده و از میدان بهدر کنند، و به این منظور از حمله با سهراهی تا پرتاب سنگ و… از هیچ شیوهٔ رذیلانهای فروگذار نکردند که شرح چند نمونه از این حملات در همان دوره در نشریهٔ مجاهد (فرودین ۵۹) نیز درج شد.
اما برادر مجاهد عباسعلی جابرزاده با استقامت و ایستادگی قابل تحسینی در برابر همهٔ این حملات مقاومت میکرد، و بدون ذرهیی تردید و تزلزل پس از هر حمله دوباره اقدام به فروش نشریهٔ مجاهد یا نصب پوستر و عکس و… روی شیشههای بزرگ مغازه میکرد.
او حتی یکبار به تنهایی جلو در مغازه ایستاد و از ورود مزدوران به داخل مغازه جلوگیری کرد، طوری که سرانجام وقتی مزدوران مقاومت او را دیدند بهطور دستهجمعی به او حملهور شده و او را شدیداً مضروب و مجروح نمودند، شیشههای مغازه را شکستند و به داخل آن یورش برده و خساراتی وارد کردند.
این برخوردها که نشاندهندهٔ انگیزهٔ قوی و استقامت و پایداری او بر سر اعتقادش بود، در کنار دیگر ویژگیهای انقلابیش نظیر حلشدگی تشکیلاتی، زمینهٔ مستعد رشد و شکوفایی و آمادگی برای ارتقاء به مراحل عالیتر را در او نشان میداد.
لذا از سوی مسئولان مسألهٔ انتقال او به تهران و ارتقا به روابط درونی سازمان مورد موافقت قرار گرفت.
هنگام طرح این مسأله با او، عباسعلی که بهگفتهٔ خودش «سالها در انتظار چنین روزی بود» مشتاقانه موافقت خود را ابراز داشت. وی در برابر این سؤال که آیا میدانی در این راه شکنجه، اسارت، در بدری و نهایتاً شهادت وجود دارد؟ با قاطعیت و آرامش مخصوص به خود گفت: «با کمال میل حاضرم تمام عواقب راهی را که عمیقاً به آن اعتقاد دارم و عشق میورزم با جان و دل بپذیرم».
به این ترتیب در آبان ۵۹ همراه همسرش (مجاهد شهید ثریا سنماری) و فرزندش به تهران آمد و پس از آنکه مدتی در یکی از پایگاههای بخش حفاظت بهسر برد، در تیم حفاظتی پایگاه سردار کبیر خلق موسی خیابانی قرار گرفت.
از این پس او با درک مسئولیت عظیمی که بر دوش داشت، با تمام قوا و با حوصله و دقتی فراوان به انجام کارها و مسئولیتهای محوله میپرداخت.
او همچون دیگر اعضای تیم حفاظت تنها و تنها به این میاندیشید که چگونه میتواند به سهم خود بهتر و فعالتر در حفاظت از سردار بکوشد و شبانهروز در تلاش بود تا، بخشی از سنگینی کارهای مختلف آن پایگاه از مسائل خاص حفاظتی گرفته تا صنفی و… را بر دوش خود قرار دهد.
در این رابطه میگفت: «من تازه در ماه رمضان امسال و در بیداریهای شب و پست و دیدهبانی و… معنای واقعی احیاء را فهمیدهام، هیچ سالی به سبکی و راحتی امسال نبودهام».
برخوردهای موقر و جاافتاده و تواضع و فروتنی، استقامت و ایستادگی، صداقت و عشق عمیق به سازمان از بارزترین ویژگیهای او بود.
سرانجام برادر مجاهد عباسعلی جابرزاده انصاری در عاشورای مجاهدین در ۱۹بهمن۶۰ در راه تحقق آرمانهای انقلابی و توحیدی مجاهدین، به همراه همسر مجاهدش در رکاب اشرف رجوی و سردار موسی خیابانی، به دست دژخیمان خمینی جنایتکار، قهرمانانه بهشهادت رسید و به عهد خود با خدا و خلق وفا نمود.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org