زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: ۱۳۵۰ / زندان قصر زندان اوین در تهران / ۷ سال
نحوه شهادت: تهاجم پاسداران به پایگاه مجاهدین
فضلالله تدین، در سال۱۳۲۷ در اصفهان بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر بهپایان رساند و از سال۱۳۴۶ در رشته زمینشناسی دانشگاه تهران بهتحصیل پرداخت.
در همین دوران بود که آشنایی او با شهید محمد مفیدی، بر زمینه شور و انگیزههای انقلابیش، افزود و او را بهسرعت و بهطور تمامعیار وارد دنیای مبارزه و انقلاب کرد.
او پس از طی دوران مقدماتی آموزش، مطالعه و جامعهگردی، در اواخر سال۵۰ در ارتباط مستقیم با سازمان قرار گرفت و بهعضویت یکی از تیمهای عملیاتی آنروز سازمان در آمد. در اواسط سال۵۰ به چنگ ساواک شاه افتاد و زندانی شد وی پس از شکنجههای بسیار و عبور سرفرازانه از این مرحله در بیدادگاه نظامی شاه خائن به ۱۰سال زندان محکوم شد.
فضلالله در زندان تحت مسئولیت کاظم ذوالانوار قرار داشت و از این فرصت برای فراگیری آموزشهای انقلابی سازمان در زمینههای مختلف بهترین استفاده را کرد. فضلالله قهرمان در شمار مجاهدانی بود که در برابر ضربه اپورتونیستی سال۵۴ بر سر مواضع اصولی و انقلابی خود ایستادند و تحت رهبری برادر مسعود از میراث ایدئولوژیکی بنیانگذاران سازمان حراست کردند.
وی در سال۵۷ به همت خلق قهرمان ایران از زندان آزاد شد و در جریان قیام ضدسلطنتی مردم ایران علیه شاه خائن فعال بود.
با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، فضلالله به همراه مجاهد شهید حسین جنتی، جنبش ملی مجاهدین را در شهر اصفهان که نظارت بر فعالیت سازمان در کل شهرهای استان داشت را تأسیس کردند.
فضلالله کاندید سازمان برای مجلس شورای ملی از شهر اصفهان بود. در جریان انتخابات مجلس بهرغم تمام تقلبهایی که ارتجاع حاکم انجام داد، فضلالله تدین رأی مردمی قابل توجهی کسب کرد که حاکی از اقبال و محبوبیت اجتماعی مجاهدین در اصفهان بود. او در پاییز۵۸ به ستاد مرکزی مجاهدین در تهران ـبخش آموزشـ انتقال یافت. پس از آن و از اواسط سال۵۹ تا پایان حیات پربار انقلابیش در ۱۲اردیبهشت۶۱ در بخش شهرستان، مسئولیت استانهای غرب کشور را بر عهده داشت.
سرانجام پایگاه فضلالله قهرمان در جریان حمله پاسداران خمینی به پایگاههای مجاهدین در ۱۲اردیبهشت ۶۱، مورد هجوم جنایتکارانه آنها قرار گرفت و فضلالله در کنار سایر یاران مجاهدش پس از نبرد تا آخرین گلوله بهشهادت رسید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
وصیت نامه این شهید قهرمان به خط خودش در زیر آمده است
تاریخ: ۲۷/آبان ماه ۱۳۶۰
بنام خدا
پدر و مادر سلام،
مدتی بود که تصمیم داشتم بهنحوی با شما تماس بگیرم ولی حقیقت اینست که در این شرایط بهخصوص هر نوع رابطه دیگر با توجه به خطرات آن ترجیح دادم توسط نامه حرفها و یا وصیت خودم را در چند جمله برای شما بنویسم:
شاید بتوانم کمی نگرانی و اضطراب و فشارهای روحی طاقتفرسایی را که بهخصوص تو مادر، متحمل میشوی تصور کنم. از یکطرف شاهد جنایتهای بیشرمانه مرتجعین دینفروش چنگیز صفت هستی که در سراسر کشور و از جمله شهرمان جوانان را قتلعام میکنند و از طرف دیگر... با دهها مادر داغدار و فرزند از دست داده داری که... به فاصله چند روز دست ناپاک دژخیمان خمینی وقیح و بیشرم جان جگر گوشگان آنان را گرفت.
باورکن خیلی دلم میخواست که میتوانستم نامهام را خطاب به بیش از یکصد نفر از مادران عزیز شهرمان بنویسم که در دامان پاکشان فرزندان مجاهدی را پرورش دادند که تا پای چوبههای تیرباران ایستادگی کردند، تا شاید بدینوسیله ذرهای از غم جانکاه آنان کم کرده باشم. آخر من تعداد بسیاری از این شهدای پاکباز و جان برکف را از نزدیک میشناختم و به کمک آنان بود که از همان آغاز چنگاندازی ارتجاع بر ثمرات انقلاب که میکوشید بندهای استبداد را این بار تحت نام اسلام دوباره به دست و پای مردم ببندد مقاومت میکردیم و در حد توانمان پرده از نیات پلید و ضداسلامی آن برمیداشتیم و از همین روست که میبینیم اکنون خمینی خونخوار با کمال وقاحت و خشم همچون تمام حامیان تاریخ بیمحابا دستور قتلعام رشیدترین فرزندان خلق را صادر میکند، تا شاید چند روزی بیشتر به حکومت انگلوار خود و دار و دستهاش ادامه دهد. اما هیهات... .
پس صحیح است اگر فکر کنیم که شهدای قهرمان ما و به قیمت جانشان در آگاه کردن مردم از ماهیت کثیف و ضداسلامی خمینی و افشای دار و دستهاش از هیچ کوششی فروگذار نکردند و با ایثار خونهای پاکشان لکه ننگ ابدی بر دامن این ریاکاران مسلمان مینشاندند.
مادر عزیزم سلام مرا به همه مادران داغدار برسان و به آنان بگو که مبادا هرگز در از دست دادن فرزندانشان شکوه و شکایتی بکنند، زیرا که رسوا کردن همیشگی حکومت خمینی که مکر معاویه و خونخواری یزید، هر دو را با هم دارد ایستادگی و از خود گذشتگی جوانان را میطلبد که هم از هوشیاری و آگاهی امام حسن (ع) و هم از شهامت و فداکاری امام حسین (ع) بهرهای برده باشند. مادر به آنان بگو که اگرچه غم از دست دادن فرزند بسی طاقتفرسا و سنگین است، اما فرزندان شما همواره در قلب و روح ما حضور دارند و هر لحظه عزم ما و مردممان را استوارتر میکنند تا طومار ننگین رژیم سفاک خمینی را در هم بپیچیم و برای همیشه بارگران مشتی مفتخور انگلی را از دوش مردم این میهن اسلامی پاک نمائیم.
مادر، به یقین اکنون مردم همه میدانند که در آینده نزدیک رژیم پوسیده مرتجعین، بهرغم جنایتهای هولناکی که هر روزه مرتکب میشود و زنان و مردان شریفی نظیر دکتر شفایی و همسر و فرزندش را به جوخههای اعدام میسپارد بهزودی از صفحه تاریخ محو خواهد گشت و انتقام خون خواهران و برادران عزیز مان از این حکام مرتجع گرفته خواهد شد. بیتردید قدرت طلبان مردم فریبی که سالیان دراز با تظاهر و ریا خود را برای بهرهبرداری از سفره آماده شده مهیا میخورند، اکنون بهراحتی دست از قدرت و جنایت نخواهند شست و مردم را بهحال خود نخواهند گذاشت. مگر اینکه تمامی مردم با رژیم پست و خونریز خمینی آنطور رفتار کنند که با رژیم منحوس پهلوی کردند و در این راه من نیز افتخار میکنم که در مسیر نابودی بزرگترین دیکتاتوری فریب و تزویر جان خود را تقدیم اسلام و مردم نمایم.
زنده باد اسلام –مرگ بر رژیم خمینی جلاد
والسلام
۲۷/آبان /۶۰
فضلالله تدین چهارسوقی
وصیت نامه مجاهد شهید فضل الله تدین قسمت اول
وصیت نامه مجاهد شهید فضل الله تدین قسمت دوم
وصیت نامه مجاهد شهید فضل الله تدین قسمت سوم
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید