زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: سه سال از ۵۴ تا ۵۷ در تهران
نحوه شهادت: درگیری در خیابان
حسین جلیلی پروانه در سال۱۳۳۲ در شهرستان گناباد متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند. او در سال۵۰ به مشهد آمد و در رشته ریاضی دانشکدهی علوم مشهد به تحصیل پرداخت.
در آن سالها با آغاز جنبش انقلابی مسلحانه و بهویژه تحت تأثیر حرکت سازمان مجاهدین خلق ایران فعالیتهای دانشجویی عمق و گسترش بیشتری یافته بود و دانشجویان مبارز، بهصورت هستهها و گروههای کوچک حول محور سازمانهای پیشتاز، فعالیت میکردند. در این میان دانشکده علوم دانشگاه مشهد، کانون جوشش این قبیل فعالیتهای انقلابی بود. حسین نیز بهدلیل زمینههای مستعدی که از قبل داشت، بلافاصله پس از ورود به دانشگاه، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. او همراه با دیگر یارانش همچون مجاهدین شهید خسرو رحیمی، محمود جعفری، قاسم مهریزی و… با تکثیر و توزیع اعلامیهها و جزوات مجاهدین، در اشاعهی فرهنگ انقلابی سازمان میکوشید.
با گسترش و اوجگیری این قبیل فعالیتهای انقلابی در میان دانشجویان مبارز، ساواک یورش گستردهیی به دانشگاهها را آغاز کرد و تعداد زیادی از دانشجویان انقلابی را دستگیر نمود. حسین نیز در سال۵۴ دستگیر شد و به شکنجهگاه ساواک آریامهری منتقل شد. حسین زیر شکنجههای شدید قرار گرفت اما مقاوم و استوار دشمن را بور و کور کرد و پس از پشت سرگذاشتن سرفرازانه دوران سخت شکنجه و بازجویی در بیدادگاه نظامی شاه، به ۳سال زندان محکوم شد.
حسین پس از انتقال به زندان عمومی، در ارتباط با تشکیلات مجاهدین قرار گرفت و آموزشهای سازمان را در زمینههای مختلف طی کرد و به یک کادر همهجانبه تبدیل شد.
آنچه قبل از هر چیز چهره انقلابی حسین جلیلی پروانه را در میان یاران و همرزمان مجاهدش برجسته و ممتاز میساخت مسئولیتپذیری بالا و کارآیی و قدرت او در حل تضادها و مسائل مختلف بود.
در واقع او در موضع انجام هر مسئولیتی قرار میگرفت، با ذهن فعال و کارآیی عملی خود، بهسرعت بر موضوعات و مسائل حیطه مسئولیت خود اشراف مییافت و بهخوبی از عهده حل آنها برمیآمد.
او چه طی دوران زندان و چه بعد از آن بارها و بارها توانمندی خود را در انجام مسئولیتهای گوناگون نشان داد.
پس از آزادی از زندان و بهدنبال قیام پرشکوه خلق و سقوط رژیم پهلوی، حسین در بخش تبلیغات سازمان در تهران مشغول بکار شد. پس از مدتی به مشهد رفت و بهعنوان یکی از مسئولان تشکیلات استان خراسان، مسئولیتهای متعددی را به عهده گرفت.
مسئولیت بعدی حسین قهرمان، مسئولیت کل تشکیلات استان گیلان بود که با پشتکار، جدیت و تلاشی خستگیناپذیر بهوظایف انقلابی خود در این مسئولیت به بهترین وجهی عمل کرد. در آن روزها، حسین براستی، لحظهای آرام وقرارنداشت. از یکسو بهدلیل الزامات کارش مجبور بود روزها و ساعات بسیاری را صرف رفت وآمد به تهران و تماس با مسئولان بالاتر نماید و از سوی دیگر اداره طیف وسیع نیروهای اجتماعی هوادار سازمان در استان گیلان، تحرک و تلاش بسیار بیشتری را از جانب مسئولان استان که حسین در رأس آنها بود، طلب میکرد تا با برقراری ارتباطات منظم و سازماندهی مناسب، دامنه فعالیتهای اجتماعی سازمان را در این استان هر روز گسترش دهد. این دوران، یکی از درخشانترین فصلهای زندگی مبارزاتی تشکیلاتی مجاهد شهید حسین جلیلی بود.
قبل ار ۳۰خرداد ۶۰ حسین به تهران آمد و مدتی معاونت یکی از مسئولان بخش شهرستان را عهدهدار شد. او بعد از ۳۰خرداد ۶۰ در بخش اجتماعی به فعالیت پرداخت و مسئولیت نهاد دانش آموزی را به عهده گرفت. آخرین مسئولیت مجاهد شهید حسین جلیلی پروانه، مسئولیت کل منطقه غرب تهران بود. تحتنظر او مسئولان نظامی و اجتماعی منطقه غرب توانستند به سازماندهی نیروها و تشکیل تیمهای عملیاتی پرداخته و عملیات متعددی را برعلیه دستگاه سرکوب دشمن فرماندهی کنند.
و سرانجام در روز ۱۹اردیبهشت ۶۱ هنگامی که حسین با همسرش مجاهد شهید مریم شفایی و یکی از همرزمانش (مجاهد شهید علی انگبینی) از پایگاه خود خارج شده بود، طی یک درگیری خیابانی و پس از نبرد با مزدوران خمینی، قهرمانانه بهشهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید