728 x 90

جاودانه فروغ اشرف، مجاهد شهید جعفر بارجی

جاودانه فروغ اشرف، مجاهد شهید جعفر بارجی
جاودانه فروغ اشرف، مجاهد شهید جعفر بارجی

محل تولد: -
شغل:
سن: 47
تحصیلات: دیپلم تجربی
محل شهادت: عراق - شهر اشرف
تاریخ شهادت: 19-1-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


جعفر بارجی در سال ۱۳۴۳ در یک خانواده متوسط در تهران به دنیا آمد، در حالی‌که دو ساله بود به‌همراه خانواده به مشهد نقل مکان کردند.
وی تحصیلاتش را در مشهد تا گرفتن دیپلم تجربی دنبال کرد.
در جریان قیام مردم ایران علیه نظام سلطنتی، در حالی‌که ۱۴ سال بیش نداشت، از جوانان فعال مشهد در تظاهرات‌ها بود.
پس از پیروزی انقلاب به مدت یک سال به‌دلیل مأموریت کاری پدرش در دادگستری، در شیراز تحصیلاتش را دنبال کرد. وی در همین سال، با مطالعه جزوات و کتابهای سازمان مجاهدین، هوادار سازمان شد و فعالیتش را در ارتباط با نهاد دانش آموزی شیراز، در دبیرستان، شروع کرد و در کارهای تبلیغاتی و فروش نشریه همراه با سایر ملیشیاهای دانش‌آموز، فعال بود.
در سال تحصیلی ۵۹- ۶۰، که به مشهد بازگشته بود، همین فعالیت‌ها را در ارتباط با بخش دانش‌آموزی سازمان و مدتی هم بخش دانشجویی در مشهد ادامه داد.
پس از تظاهرات سراسری و بزرگ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب آن توسط پاسداران خمینی و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی، جعفر در یکی از تیمهای عملیاتی سازماندهی شد و به مسئولیتها و مأموریتهای محوله ادامه داد، تا آن که هنگام انجام یک مأموریت تبلیغاتی در روز ۱۰ شهریور ۱۳۶۰، توسط پاسداران خمینی دستگیر و روانه زندان و شکنجه‌گاه وکیل‌آباد مشهد شد.
پس از دوران بازجویی و شکنجه، به مدت۳سال در زندانهای وکیل‌آباد مشهد در اسارت به‌سر برد. وی که یکی از زندانیان مقاوم مشهد بود، در نیمه سال ۱۳۶۳، از زندان آزاد شد.
جعفر که پس از آزادی از زندان به‌دنبال وصل به سازمان بود، نهایتاً در سال ۱۳۶۵ به سازمان وصل شد و موفق شد در روز ۳۰ آذر سال ۱۳۶۵ از مرز شرقی از کشور خارج شده و در بهمن همان سال به قرارگاههای سازمان در عراق بپیوندد.
وی که به آرزویش رسیده بود، از آن پس با شور و شوق بسیار چه در فراگیری آموزشها و چه انجام مسئولیتهایش، تمام‌عیار وارد شد و در عملیات‌های آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان شرکت کرد.
او که با انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، به اوجی تازه در جنگاوری در برابر آزمایشهای سنگین مبارزه با دشمن، دست یافته بود در یکی از نامه‌هایش در سال ۱۳۸۱ این‌چنین نوشت:
«تا آنجا که در توانم هست و با تمام وجودم تا آخرین نفس و آخرین قطره خون در راه رهایی خلق اسیر و در پرتو مهر تابان، ذره‌ای کوتاهی نخواهم کرد».
جعفر در دوران سالهای پایداری پرشکوه در اشرف، به گواهی یارانش، به‌عنوان فرمانده‌ای تمام عیار، در همه صحنه‌ها حضوری شکافنده داشت.
سرانجام این فرمانده جسور، پس از سال‌ها مجاهدت بی‌امان، سرانجام در۱۹فرودین۱۳۹۰ در دفاع از خاک اشرف در برابر یورش مزدوران مالکی- خامنه‌ای، در حالیکه صف در صف با نفرات یکانش در خط مقدم اعتراض و ممانعت از این یورش قرار داشت، از طرف آن مزدوران سفله، هدف گلوله قرار گرفت و خونش را فدیه راه آزادی مردم ایران هم‌چنانکه خودش نوشته بود کرد.
«. . با تجدید عهد و پیمانهای قبلی‌ام نسبت به آرمان و اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادی، در راه سرنگونی رژیم ضدبشری خمینی، بار دیگر اعلام می‌کنم که تا آخرین قطرهٔ خون در این راه ثابت قدم خواهم ماند».
وی هم‌چنین در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: «. . امیدوارم که بتوانم با فدای جان ناچیزم که هدیه‌ای ناقابل است، قسمتی کوچک از وظیفه‌ای بزرگ را که در قبال خدا و خلق و به‌شکرانهٔ این هدایت و نعمت بزرگ بر دوش دارم به‌انجام برسانم. و ایکاش هزاران جان دیگر داشتم تا در این راه مقدس فدا کنم... ... . . من به‌دنبال بهار، من به‌دنبال نسیم، من پی یافتن دشت‌های سرسبز و بزرگ، پشت این کوه بلند، پشت آن کوه سترگ، پابرهنه زیر پا بوتهٔ خار، اما عاشق بهار هستم...»

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/65267452-098d-4e3e-96dd-11711506220f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات